تندخویى گونه‏اى دیوانگى است ، چرا که تندخو پشیمان شود و اگر پشیمان نشد دیوانگى او استوار بود . [نهج البلاغه]
بوسه بر دست
کار در کلام امام خمینی
پنج شنبه 92 بهمن 17 , ساعت 10:18 صبح  

 

 1.  حیات یک ملت مرهون کار و کارگر است.

2.کارگران از ارزشمندترین طبقه و سودمندترین گروه در جامعه‏ ها هستند. چرخ عظیم جوامع بشرى، با دست تواناى کارگران در حرکت و چرخش است.

3.روز کارگر روز دفن سلطه ابر قدرت‌هاست.

4. ما مى ‏خواهیم زنان را از فسادى که‏آن‌ها را تهدید مى ‏کند آزاد سازیم . ما مى‏ خواهیم زن در مقام والاى انسانیت‏ خودش باشد، نه ملعبه باشد. اسلام نمى ‏خواهد که زن به عنوان یک شی‏ء و یک عروسک در دست مردان‏ما باشد؛ اسلام مى ‏خواهد شخصیت زن را حفظ کند ، و از او انسانى جدى و کار آمد بسازد.


 منبع: بوسه بر دست، محمدعلی قدیری، محمدحسین قدیری.

 


نوشته شده توسط محمدعلی قدیری | نظرات دیگران [ نظر] 
بهتر از علم کیمیا
چهارشنبه 92 بهمن 16 , ساعت 12:23 صبح  

آیت‌الله سید جعفر شبیری زنجانی:

امام و مرحوم ابوی بالا سر حضرت امام رضا علیه‌السلام، آشیخ حسنعلی را می‌بینند. می‌آیند که با ایشان صحبت کنند، ایشان زیارت می‌خواندند و اشاره می‌کنند بروید جلوی مدرسه حاج ملا جعفر، زیارت را که خواندم، به آنجا می‌آیم.

به آنجا می‌آیند و ظاهراً امام به ایشان می‌گویند: «شما را به این حضرت رضا علیه‌السلام قسم می‌دهیم که علم کیمیا را به ما یاد بدهید».

ایشان می‌گویند: «اگر همه کوه‌های عالم را طلا کنید، آیا اطمینان دارید که از آنها سوء استفاده‌ای نشود؟»

امام می‌گویند: «نه، اطمینان نداریم.»

می‌گویند: «پس چه اصراری دارید چیزی را که ممکن است موجب خسران شود، یاد بگیرید؟ اما من چیزی را به شما یاد می‌دهم که برایتان خسارتی ندارد و محتاج دیگران هم نمی‌شوید».

این را نشنیده بودم، بعداً از اخوی بزرگ حاج آقا موسی شنیدم و کاملش را برایم بیان کردند.

ایشان می‌گویند آشیخ می‌گفتند

اول آیة‌الکرسی می‌خوانید،

بعد تسبیحات حضرت زهرا«سلام الله علیها»،

بعد سه تا قل هو الله

و سه صلوات

و سه مرتبه « وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا » ( سوره طلاق، آیات 2 و 3).

پدرم می‌فرمودند بعد از آن دیگر هیچ وقت محتاج نشدم.

 

 




 


نوشته شده توسط محمدعلی قدیری | نظرات دیگران [ نظر] 
قانون کار( آگاه سازی قشر ضعیف با قوانین)
چهارشنبه 92 بهمن 16 , ساعت 12:12 صبح  

کارفرمایانی که مادی نگر هستند و به جیب پر پول فکر می کنند، از این که زیر دستان خود با قوانین و حقوق خود آشنا شوند وحشت دارند.

خب این طوری کسی نمی تواند برگه سفیدی به کارگر بینوا بدهد و از او امضا بگیرید و بعد گزارش دروغ برای اداره کار بفرستد.

البته اگر اداره کار هم مسؤولان ناتویی داشته باشد که واویلا( وای به روزی که بگندد نمک)

اما هستند کارفرمایانی که دغدغه محروم را دارند، نمی خواهند اجر کسی پایمال شود و به رفاه ایشان فکر می کند و محل کار خود را کمتر از عبادتگاه نمی داند.

برای اطلاع بیشتر از قوانین و شفاف سازی و رفع کدورت ها از سایت های زیر کمک بگیرید:

 

قوانین و مقررات

پایگاه اطلاع رسانی قوانین و مقررات کشور
سامانه ملی قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران
سایت حقوق
مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی
معاونت حقوقی و امور مجلس
قانون باز
کتابخانه تخصصی فقه و اصول
کتابخانه تخصصی حقوق
دائرة المعارف فقه اسلامی


نوشته شده توسط محمدعلی قدیری | نظرات دیگران [ نظر] 
با بزرگان بنشینیم تا بزرگ شویم
سه شنبه 92 بهمن 15 , ساعت 11:56 عصر  

افرادی که در کار حادثه می بینند و ممکن است دست یا پایشان قطع شود بعد از مدتی دل و دماغ کار و حتی زندگی را ندارند.

ارتباط با افرادی که روحیه و همت بالایی دارند به انسان قوت و قدرت می دهد

پیشنهاد می شود کتاب

1- پایی که جا ماند (نشر سوره مهر)

2- کتاب دا را بخوانید

......................

دانلود کتاب دا + نسخه موبایلی و کامپیوتری

دا، در گویش محلی به معنی مادر است و زهرا حسینی با انتخاب این عنوان خواسته رنج، اندوه، تلاش و مقاومت مادران ایرانی را یادآور شود.

سیده زهرا حسینی یک کرد ایرانی است که پدر و مادرش پیش از ولادت او در عراق زندگی می‌کردند و او در سال 1342 در آنجا به دنیا آمد. در کودکی همراه خانواده‌اش به ایران بازگشت و پدرش در خرمشهر ساکن شد و پس از مدت‌ها سرگردانی به عنوان رفتگر به استخدام شهرداری درآمد. حسینی پس از کلاس پنجم ترک تحصیل کرد. او فرزند دوم از شش فرزند خانواده بود. خانواده او، به ویژه پدرش سخت پای‌بند مذهب بود و او با چنان اعتقاداتی پرورش یافت و همراه برادر بزرگترش، علی، در فعالیت دوران انقلاب و پس از آن شرکت کرد.

با آغاز جنگ، زهرا حسینی که در آن هنگام دختری هفده ساله بود،‌ خود را در وسط ماجرا یافت. همین که اعلام کردند جسد شهدا در گورستان روی زمین مانده است، به یاری غسالان شتافت و با شهامت و مقاومت روحی کم‌نظیری در کار غسل و کفن و دفن شرکت کرد. به کارکنان گورستان غذا رساند، مردم را برای این کار بسیج کرد، امدادگری آموخت و در هر کاری که پیش می‌آمد، از امدادگری، زخم‌بندی، حمل مجروحان، تعمیر و آماده‌سازی اسلحه، پخت و پز و توزیع امکانات فعالیت داشت. تنها هدفش این بود که مفید باشد و به مردم خدمتی بکند. پدر و برادرش در جنگ خرمشهر شهید شدند و او با دست خود آنان را در گور نهاد. خواهر کوچک‌ترش را در کارها شرکت داد. در جریان دفاع از خرمشهر مجروح شد و ترکشی در نخاع او جای گرفت که پس از آن همیشه با اوست و ناگزیر از تحمل عوارض آن است.با این حال، او از پای ننشست و پیوسته کوشید تا در خدمت جبهه و جنگ یا مردم جنگ‌زده باشد.

گزارش حسینی از جنگ بی‌نظیر است، و به هیچ یک از کتاب‌های متعددی که ایرانیان و خارجیان درباره جنگ نوشته‌اند، شباهتی ندارد. خواننده ممکن است با اعتقادات حسینی مخالف باشد و حتی او را دختری عامی بداند که طوطی‌وار چیزهایی را باور کرده است و تکرار می‌کند. ولی باید ابله یا مغرض باشد که درباره گزارش او از وقایع تردید کند. این گزارش حقیقی و دست اول از سبعیت از یک طرف و مظلومیت و بی‌پناهی از طرف دیگر است. در آن، چنان صحنه‌هایی از ایثار و شور ایمان به چشم می‌خورد که قلب را می‌لرزاند.

انسان از خواندن این کتاب و اندیشیدن به کسانی که گزارش کارهایشان در آن آمده است ـ انسان‌های معمولی، کم‌سواد یا بی‌سواد، دارا یا ندار اما بی‌ادعا، با‌ایمان و پاکباز ـ به راز ماندگاری ایران پی می‌برد.

بیایید مردم خود را بشناسیم. فرهنگمان، تاریخمان و باورهایمان را بشناسیم. نه از بیرون، که از درون تحقیق و پژوهش را آغاز کنیم، به این بیندیشیم که اگر زهرا حسینی‌ها امکان درس خواندن داشتند، امکان آموزش داشتند، با چنین استعداد و قابلیتی که دارند چه کارها که نمی‌کردند؟ به این بیندیشیم که امروز کودکان ما، مردان و زنان فردایمان، چگونه آموزش می‌بینند و این آموزش چقدر کارآمد است و چقدر به ساختن جامعه فردا کمک می‌کند؟ رسانه‌های ما در رساندن پیام‌های درست و کارآمد چقدر موفق‌اند؟ آیا در سال‌های اخیر در القای عشق به همنوع، عشق به میهن، احساس همدردی و وظیفه‌شناسی موفق بوده‌ایم؟



نسخه موبایلی :

(برای دانلود بر روی عکس بالا کلیک کنید)






نسخه کامپیوتری :

(برای دانلود بر روی عکس بالا کلیک کنید)


نوشته شده توسط محمدعلی قدیری | نظرات دیگران [ نظر] 
قطع انگشتان( انصاف هم خب چیزییس به قول اصفهانی ها)
سه شنبه 92 بهمن 15 , ساعت 11:13 عصر  

مدتی قبل دست یکی از جوانان فامیل در محل کار حادثه دید و دو انگشت این جوان قطع شد. خب طبیعی است، برای یک جوان 20 ساله که تازه ازدواج کرده و همسر و خانواده او چقدر این امر سنگین است.ابتدا چندتا از مسؤولان برای عیادت ایشان آمدند و دلداری دادند و امیدهایی.ولی به تدریج، گفته ها و وعده های ایشان به باد فراموشی رفت. درست است که مردم آبرو داری می کنند ولی یک مسؤول برای چه مسؤول گفته می شود؟ برای این که مورد سؤال قرار می گیرد درباره کار و مسائل مرتبط با او.(در دیزی بازه ولی حیای گربه کجا رفته)یعنی چی؟

واقعا چنین مسؤولی باید فرزند خود را جای این جوان بگذارد، بعید می دونم مسؤولی که تا این حد رشد کرده باشد، نتواند تجسم ذهنی کند و فرزند خودش را به جای او تصور کند: تجسم یک جوان بانشاط که اول جوانی در محل کارش دو انگشتش در موقع کار آسیب می بیند و این آسیب به دلیل کمبود وسائل ایمنی در محل کار است.

خب گیریم که سر خلق خدا را چنین مسؤولانی بپیچاندند، با خدا چه خواهند کرد؟!اصلا!مشکوکم


نوشته شده توسط محمدعلی قدیری | نظرات دیگران [ نظر] 
<   <<   56   57   58   59   60   >>   >
درباره وبلاگ

بوسه بر دست

محمدعلی قدیری
هنگامی که رسول خدا، از جنگ تبوک بازگشت. سعد انصاری به استقبال ایشان شتافت. پیامبر(ص) با او احولپرسی کرد و دست داد. سپس به او فرمود: چرا دستانت خشن و زبر است؟ سعد گفت: ای رسول خد! با بیل طناب کار می‌کنم طناب می‌کشم و بیل می‌زنم تا خرجی خانواده‌ام را تأمین کنم. پیامبر دست او را «بوسید» و فرمود: این «دستی» است که آتش دوزخ به آن نخواهد ‌رسید. ............... پل ارتباطی: m.h.ghadiri110@gmail.com
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 32 بازدید
بازدید دیروز: 20 بازدید
بازدید کل: 132074 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
نوشته های پیشین

بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
بهمن 94
لوگوی وبلاگ من

بوسه بر دست
لینک دوستان من

کتابخانه حج
سمت خدا
پورتال انهار

مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی
نهاد رهبری در دانشگاه ها

شبکه قرآن
احکام تصویری
احکام چند رسانه ای
زلال احکام
رادیو معارف
مرجع کتاب های شیعی
کتابخانه نهاد رهبری
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

مشتی حسن، حال شما چطوره؟
مشاغل و هوشهای 8 گانه
پرویز پرستویی و کارگری
پرویز پرستویی و کارگری
کرم ضد سیمان
متن کتاب: صد هزاران دام و دانه است ای خدا ( زهرها و پادزهرهای تر
[عناوین آرشیوشده]