اولاً: روایت تحف العقول مرسل و بدون سند است، ثانیاً: در مقابل، روایاتی در کتاب کافی داریم که بوسیدن دست انبیا و اوصیا و کسانی که در جایگاه رسول خدا هستند را مجاز می داند.
کتاب شریف کافی بابی با عنوان "التقبیل" دارد که در آن به برخی از سنت های بوسیدن در اسلام اشاره شده است. از جمله این موارد این است که می فرماید: "به درستی که برای شما مؤمنان نوری است که به آن در دنیا شناخته می شوید تا این که اگر شخصی برادر مؤمنش را دید بر آن موضع نور که در پیشانی اش است بوسه می زند".[1]
روایتی که ذکر کرده اید در کتاب های معتبر وجود ندارد، بله در کتاب تحف العقول روایتی به این مضمون رسیده است که امام رضا (ع) می فرماید: "لا یقبّل الرجل ید الرجل فإن قبلة یده کالصلاة له"؛ مرد، دست مرد دیگری را نبوسد؛ چرا که بوسیدن دست مانند صلاة برای او است".[2]
اصل کلمه صلاة به معنای دعا و استغفار است[3] و در قرآن کریم هم به دو معنای "دعا" و " نماز" استعمال شده است. خداوند می فرماید: "وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلاتَکَ سَکَنٌ لَهُم".[4] و در آیه دیگر می فرماید:" إِنَّ الصَّلاةَ کانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ کِتاباً مَوْقُوتا"،[5] که در آیه اول به معنای دعا و در آیه دوم به معنای نماز واجب آمده است.[6]
درست است که "صلاة" در این حدیث به معنای نماز است، ولی توجه داریم که روایت بدون سند و مرسل است.
اما در کتاب کافی احادیثی است که دلالت بر جواز بوسیدن دست می کند. امام صادق (ع) می فرماید: " سر شخص یا دست او نباید بوسیده شود، مگر دست رسول خدا یا کسی که از او قصد رسول خدا شود".[7]
یا شخصی می گوید بر امام صادق(ع) وارد شده و دست ایشان را بوسیدم، سپس فرمود جایز نیست دست کسی بوسیده شود، مگر دست انبیای الاهی یا اوصیای آنان."[8]
همان طور که از این روایات استفاده می شود بوسیدن دست پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع) اشکالی ندارد، بلکه مطلوب است.[9] در روایت اولی امام صادق (ع) می فرماید: "... یا کسی که از او قصد رسول خدا شود." به طور قطع امامان معصوم(ع) جزو این گروه هستند که با دیدن آنان، یاد و خاطره رسول الله (ص) زنده می شود و شأن و جایگاه آن حضرت را دارند. اما روایت می تواند مراجع و علمای دین که دارای صفات اخلاقی و کمالات نفسانی اند و در راستای دین پیامبر و اشاعه فرهنگ اسلام و اهل بیت تلاش می کنند و احترام به آنان در راستای احترام به پیامبر اکرم (ص) است، را شامل شود؛ زیرا در زمان غیبت، کسانی که از دین خداوند نگهبانی کرده و برخی از شؤون پیامبر اسلام و امامان معصوم (ع) را دارا هستند و از هر صنفی به خواسته ها و آرمان های حضرت رسول (ص) نزدیک ترند، مراجع و عالمان دینی هستند.[10] پس اگر چه عالمان دینی چنین توقعی ندارند و احیاناً از این که دستشان بوسیده شود رنجیده می شوند، ولی از باب احترام به حضرت رسول (ص) و تعظیم شعائر چنین عملی بلا اشکال است.
[1] کلینی، محمد بن یعقوب،کافی، ج 2، ص 185، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1365.
[2] حرانی، حسن بن شعبه، تحفالعقول، ص 450، انتشارات جامعه مدرسین، قم،1404.
[3] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 14، ص 464، بیروت،1414.
[4] توبه، 103.
[5] نساء، 103.
[6] طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، ج1، ص 266، کتابفروشی مرتضوی، تهران، 1375.
[7]کافی، ج 2، ص 185،"لَا یُقَبَّلُ رَأْسُ أَحَدٍ وَ لَا یَدُهُ إِلَّا یَدُ رَسُولِ اللَّهِ ص أَوْ مَنْ أُرِیدَ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ ص".
[8]همان.
[9] آیت الله تبریزی در جواب استفتایی قائل به جواز بوسیدن دست عالم و سید هاشمی هستند. نک: تبریزی، میرزا جواد، صراط النجاة، ج 5، ص 266.
[10]علامه مجلسی در استظهاری که از این گونه روایات دارد، بوسیدن دست عالمان دینی و سادات را مشمول این روایات می داند. نک: مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج 73، ص 38، موسسه الوفاء، بیروت، 1404.
منبع:islamquest.net/fa/archive/question/fa8410
عایق های تبلیغ دینی بسیار زیاداند. آنها را می توان از بعد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، خانوادگی، رسانه ای و...بررسی کرد.
برخی از عایق ها نادانسته یا بر اثر اهمالکاری، از سوی خود طلاب و مراکز حوزوی ایجاد شدهاست،
برخی از عایق ها توسط دشمنان، منافقان و افراد مغرض ساخته و پرداخته می شوند
و برخی هم توسط مؤمنین نادانسته به وجود می آیند که بدون تحقیق و پرسش از کارشناسان مذهبی مطالبی نقل می کنند که خواسته دشمن است و مطابق با واقع نیست.
برخی از عایق های تبلیغی عبارتند از:
- تنـدخـویی،
- انتقادناپذیری،
- صله رحم نکردن،
- عبوس و اخمو بودن
- تقوای سیاسی نداشتن،
- عدم پاسخگویی به شبهات،
- عدم اهتمام بـر تربیت فرزند،
- رعایت نکردن آداب اجتماعی،
- باورهـای غلـط دربارة طلبگی،
- اشرافی گری و تجمـل گـرایی،
- شکاف بین مداحان و روحانیون،
- قرار گرفتن در «موضع تهمت»
- استـدلال های احساسی بی موقع،
- اصرار بر صدر نشستن در جلسات،
- معاشرت با مرفهان بی درد و بی قید،
- شکاف و اختلاف بین علما و طلاب،
- عیادت بیمـاران دوستـان و آشنا نرفتن،
- ناآراستگی سر و صورت و پوشش و لباس،
- ناهماهنگی و ناهمخوانی بین کردار و گفتار،
- ابزار دست افراد سیاسی بیدین قرار گرفتن،
- عدم پاسخگویی شفاف به مغالطه های دشمن،
- اجتناب از گفتن نمی دانم در جایی که نمی داند،
- اهل شور و مشورت نبودن در کارهای فرهنگی،
- عدم معاشرت و همدلی با فقرا و افراد کم درآمد،
- اوقات فراغت زیاد و کمکاری در حوزه کاری خـود،
- مقابل به مثل کردن در ارتباط با افراد ناسزاگو و فحاش،
فاصله گرفتن محل زندگی و درس طلاب از مـردم و بـازار،
- بیان شبهات و نداشتن مهارت و تخصص در پاسخگویی به آن،
- شـوخی ها و مزاح های غیراخلاقی و خندیدن به چنین شوخی ها،
- آب به آسیاب دشمن ریختن با فاصله گرفتن از برادران اهل تسنن،
- فاصـله گرفتن از کتاب و مطالعه و پرداختن به کارهای اقتـصادی،
- رعایت نکردن نوبت دیگران به خاطر احترام ناشیانة نانوا یا پزشک و...،
- اجتناب از «ارجاع دادن» به روحانیون متخصص در جایی که نمی داند،
- عدم رعایت اخـلاق مناظره، نقد کردن[1]، و سخـنرانی، تدریـس و پژوهش،
- بی توجهی به روحانیون دیگر و احترام نگذاشتن(گفتاری و رفتاری) به بزرگان دین،
- امر به معروف و نهی منکر بدون توجه لطائف روانشناختی «مراتب» و «شرایط» آن
- قبول مناظرات بدون احاطه کافی بر اسلام و مهارتها و فنون مناظره و مغالطه دشمن،
- متکلم وحده شدن و مجال صحبت کردن و پرسیدن به طرف مقابل ندادن (ضعف مهارت شنیدن)،
- ورود به حوزه غیر تخصصی( به جای مشـاورة اخلاقی و تربیتی) مشاورة روانشـناختی و بالـینی دادن
- بیان شبهه در یک جلسه و پاسخ در جلسات بعدی(ممکن است فردی در جلسه بعد حاضر شرکت نکند)،
- شرکت در جشن و مراسم هایی(مانند عروسی های مبتذل و عیدالزهراء گناه آلود) که با اخلاق و شرع منافات دارد،
- اجازه سخنرانی دینی به آقایان و خانم هایی دادن که تخصص دینی ندارند و نظرات شخصی را به نام دین بیان می کنند،
- فعالیت های اقتصادی و سازندگی دینی(ساخت مسجد، ورزشگاه، درمانگاه، و...) بدون اعلام این که هزینه های این کار از کجا تأمین می شود،
- و....
تذکر
باورهای غلط دو قسم اند. برخی صریح و برخی غیرمصرح و ضمنی هستند. که در ادامه هنگام مطالعه یکی یکی آنها را مشخص شود.
منبع: محمدحسین قدیری، روان شناسی و تبلیغ غیر مستقیم( عایق های تبلیغی با تأکید بر باورهای غلط، کتابخانه سایت گفت و گوی دینی
[1]. در جمع نباید به دیگری تذکر دهیم، نصیحت پی در پی در یک جلسه مضر است، قبل از نقد از قند بیان صفات مثبت او شروع کنیم، محترمانه و صمیمانه باشد، بهتر است غیر مستقیم باشد، بعد از نقد برای کاهش فشار روحی رابطة صمیمانه داشته باشیم، مهارت شنیدن را در خود تقویت کنیم و...
قطار زندگی زناشویی
با رعایت قوانین شرعی،
بر ریل اخلاق( همکاری، گذشت، ایثار، تغافل و...) می چرخد.
منبع: وبلاگ زندگی عاقلانه پارسی بلاگ
محمدعلی قدیری هنگامی که رسول خدا، از جنگ تبوک بازگشت. سعد انصاری به استقبال ایشان شتافت. پیامبر(ص) با او احولپرسی کرد و دست داد. سپس به او فرمود: چرا دستانت خشن و زبر است؟ سعد گفت: ای رسول خد! با بیل طناب کار میکنم طناب میکشم و بیل میزنم تا خرجی خانوادهام را تأمین کنم. پیامبر دست او را «بوسید» و فرمود: این «دستی» است که آتش دوزخ به آن نخواهد رسید. ............... پل ارتباطی: m.h.ghadiri110@gmail.com |