داستان یک مرد روشنفکر
یک مهندس روسی تعدادی کارگر ایرانی را برای کار استخدام کرده بود، کارگران بنا به وظیفه شرعی وقت اذان که می شد برای خواندن نماز دست از کار می کشیدند.
یک روز مهندس به آنها اخطار داد که اگر هنگام کار نماز بخوانند آخر ماه از حقوقشان کسر می شود.
کسانی که ایمان ضعیف و سست داشتند از ترس کم شدن حقوقشان نماز را به آخر وقت می گذراند اما عده ای بدون ترس از کم شدن حقوقشان همچنان در اول وقت ، نماز ظهر و عصرشان را می خوانند.آخر ماه ، مهندس به آنها که همچنان نمازشان را اول وقت خوانده بودند، بیشتر از حقوق ماهیانه پرداخت می کند. کسانی که نماز را به بعد از کار گذاشته بودند به مهندس اعتراض کردند که چرا حقوق آنها را زیاد داده است .مهندس گفت : اهمیت دادن آنها به نماز و صرف نظر کردن از کسر حقوق، نشانگر آن است که ایمان آنها بیشتر از شماست و این قبیل آدم ها هرگز در کار خیانت نمی کنند همچنانکه به نماز خود خیانت نکردند.
از حاج آقا انتظار نداشتیم
محمدعلی قدیری
از روحانیون مجتمع فولاد مبارکه هستم. تلاش می کنم با مجموعه رابطه گرم و صمیمی داشته باشم. یک روحانی باید خیلی اهل دقت باشد که عایقی بین او مردم فاصله نشود. البته مردم هم نباید سریع قضاوت کنند. به دو خاطره دقت کنید:
1- روزی با عجله باید می رفتم چند نفر منتظرم بودند و دیر شده بود. در مسیر یکی از پرسنل پیاده می رفت. اولا می دانستم که مسیرم با او یکی نیست دوم این که واقعا وقت نبوده به او توضیح بدهم. با همان سرعت از کنارش گذشتم. روزی من را دید و گفت: حاج آقا ما شما را آدم خاکی می دانستیم ولی آن روز فهمیدم اشتباه می کردم. وقتی ماجرا را برایش توضیح دادم حسابی عذرخواهی کرد.
2- مسؤول دفتر هماهنگی تبلیغات می گفت: یکی از کادر انتظامات سراغم آمد و گفت من از ایشان دلخور هستم. ما ایشان را سال هاست می شناسیم و به ایشان ارادت داریم ولی چند روز قبل کاری کرد که نگرشم به طور کلی نسبت به ایشان تغییر کرد. وقتی با ایشان دم در احوال پرسی کردم ایشان دست را داخل عبا کرد و از دست دادن به من ابا کرد. این کارش برایم خیلی تلخ بود. من به او گفت. من حاج آقا را می شناسم ایشان برخورد خوبی با پرسنل دارد و حتما مسأله ای بوده ولی باز هم کدورت داشت.
علت را به مسؤول دفتر توضیح دادم و در اولین فرصت سراغ آن مرد رفتم و گفتم: بزرگوار شنیده ام از من دلخور شده اید؟ راستش اون روز سرمای سختی خورده بودم و از ترس این که شما هم سرما بخورید با عبا به شما دست دادم. اون روز با هرکسی احوال پرسی کرد علت را گفتم ولی هنگامی که شما را دیدم عجله داشتم و فرصت نشده توضیح بدهم. به هرحال از شما عذرخواهی می کنم.
برای اثرگذاری همیشه نباید از در نصیحت و پند جلو رفت مقتضای زمان و ویژگی های روانشناختی و شخصیت افراد با هم فرق دارد. در تربیت برای همه از یک شیوه نباید استفاده کرد. داستان زیر یکی از شیوه های غیر مستقیم در تربیت است. همراه شو تا همراهیت کنند. یکی از علل عدم موفقیت ما در تربیت جوانان این است که همیشه میخواهیم آنها از ما پیروی کنند و ما بدون در نظر گرفتن روحیاتشان از آنها توقعاتی داریم.
روزى پیامبر صلى الله علیه و آله به سمت درّه اى مىرفت . مردى بادیه نشین را دید که گوسفند مى چرانْد و به نیرومندى شُهره بود. چوپان به پیامبر خدا گفت: میل دارى با من کشتى بگیرى؟
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود : «[اگر پیروز شوم ،] چه چیزى جایزه مى دهى؟
گفت : یک گوسفند . پیامبر صلى الله علیه و آله با او کشتى گرفت و او را بر زمین زد .
مرد بادیه نشین گفت : حاضرى یک بار دیگر ، کشتى بگیرى؟
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود : «چه جایزه مى دهى؟» .
گفت : یک گوسفند دیگر .
پیامبر صلى الله علیه و آله با او کُشتى گرفت و او را بر زمین زد .
مرد بادیه نشین گفت : اسلام را بر من عرضه بدار . کسى تاکنون مرا به زمین نزده است .
پیامبر خدا ، اسلام را بر او عرضه داشت . آن مرد ، اسلام آورد و پیامبر صلى الله علیه و آله گوسفندانش را به وى بازگرداند (2)
منبع برای مطالعه بیشتر:
دنیای نوجوان، محمدرضا شرفی نشر منادی تربیت، تهران.
انسان در مسیر زندگی، محمد مجد، دفتر تحقیقات و انتشارات بدر.
مراحل رشد و تحول انسان،محمدرضا شرفی،نشر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
شعار این هشدار
کسی که تحمل کار در معدن را ندارد به سنگهای قیمتی هم دست نمییابد؛ برای پرورش فرزندتان، سختیهای آموزش و پرورشش را به جان بخرید.
پیر اندر خشت بیند بیش از آن»
کلاس جبرانی
آقایون اغلب درس روباه و زاغ را در روابط شان با خانم های نامحرم بهتر یاد گرفته اند و در عمل به کارمی گیرند و تجربه نشان داده که موفق هم بوده اند لازم است پدران و شوهران کلاس جبرانی برای افزایش بینش ناموس خود درباره جنس مخالفشان بگذارند تا ضعف ها را قبل از مردودی یا مشروطی رفع و دفع شود. البته با تحلیلی دقیق باید گفت متأسفانه بسیاری از پنیرها که روباهان مکار می ربایند، بیشتر به دلیل سست شدن غیرت مردان است.
نکات کاربردی
1- اگر شوهر از همسر و پدر و مادر از زیبایی های دختر شان سخن میگفتند آیا خانم ها فریب تعریفهای توخالی را میخوردند و در دام میافتادند؟
2- خانواده باید با ترفندهای به روز شیادان آشنا شوند. تا در دامی نیفتند. آگاهی قدرت کنترل شرائط و نشاط میدهد(توانا بود هر که دانا بود// زدانش دل پیر برنا بود).
3- خانم ها از مسیرهایی بروند که امکان سوء استفاده نباشد( ترس در این مواقع بنابر روایات پسندیده و عاقلانه است).
شاخه را مرغ چه داند که قفس خواهد شد
مرغ همسایه
از نظر روان شناختی ما فضای روان شناختی دور دست را بهتر ارزیابی میکنیم به همین دلیل هم در ضرب المثل داریم مرغ همسایه غاز است. برخی وقتی می فهمند که فلانی خارج زندگی میکند، گمان میکنند که از آسمان به زمین آمده است و همنشین و همنفس شدن با او را برای خود افتخار میدانند و به آن پز میدهند. برخی حتی بدون شناخت، دختر و همسر خود را اجازه میدهند ساعتها به عنوان مشورت یا کمک علمی در کنار مرد غریبه ای باشند.
با توجه به تجارب و این که ادعای ایشان ممکن است حقیقی نباشد نباید به آنها اعتماد شود. چون بسیاری از افراد برای ادعای خود گواهی انسانی و کتبی معتبر ندارندبرخی از دختران با همین دام ها گیر افتاده اند. این تله این قدر راحت گسترده میشود که برخی از شیادان داخلی هم به برای صید خود ادعا میکنند که خارج از کشور زندگی می کردند.
دام دیگری که در این مسیر است اعتمادبه مردان خارجی است به عنوان نمونه برخی برای یادگیری زبان انگلیسی، طبی خاص مانند طب سوزنی، ماساژدرمانی، هیپنوتیزم، یوگا، عرفان یا عشق رفتن به خارج با مردی که خارجی است دوست میشوند.
ادامه دارد...
محمدعلی قدیری هنگامی که رسول خدا، از جنگ تبوک بازگشت. سعد انصاری به استقبال ایشان شتافت. پیامبر(ص) با او احولپرسی کرد و دست داد. سپس به او فرمود: چرا دستانت خشن و زبر است؟ سعد گفت: ای رسول خد! با بیل طناب کار میکنم طناب میکشم و بیل میزنم تا خرجی خانوادهام را تأمین کنم. پیامبر دست او را «بوسید» و فرمود: این «دستی» است که آتش دوزخ به آن نخواهد رسید. ............... پل ارتباطی: m.h.ghadiri110@gmail.com |