پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى فرمایند:مَنْ ظَلَمَ أجیراً أَجْرَهُ أَحْبَطَ اللهُ عَمَلَهُ وَحَرَّمَ عَلَیْهِ ریحَ الْجَنَّةِ وَإنَّ ریحَها لَیُوجَدُ مِنْ مَسیرَة خَمْسَمِأَةِ عام ؛
هر کس به کارگرى در مورد دستمزدش ستم روا دارد، خداوند عمل او را تباه مى کند و بوى بهشت را که از فاصله پانصد سال راه استشمام مى شود به او حرام مى گرداند»
مجموعه ورام، ج2، ص259.
سخن ما
مقدمه
پیامبر(صلی الله علیه و اله) فرمود: « سه چیز است که از آنها بر امتم بعد از خودم می ترسم، گمراهی بعد از آگاهی و آزمایش های گمراه کننده، و شهوت شکم و شهوت جنسی.»خدا در قرآن میفرماید: «با شخصیت ترین و با کرامت ترین شما باتقواترین و خویشتندارترین شما است.» و امیر مؤمنان علی (علیه السلام) می فرماید شخصیت و کرامت انسانی را آنارشیزیم وهرج و مرج شهوت منهدم میکند؛ « تقوا و پرهیزکاری را چیزی جز غلبه شهوت از بین نمی برد.»
هیوندای زندگی
با توجه به این مقدمه کوتاه، لازم است با قوانین و احکام شهوت بیشتر آشنا شویم. اگر سازنده یک خودرو مانند هیوندا بگوید «نباید» به جای بنزین آب در ماشین بریزید. «باید» بنزین بریزید و «بهتر است» بنزین سوپر بریزید. رعایت این باید نباید ...به نفع ما است و عمر ماشین را بالا میبرد و سودش به جیب ما میرود اگر چه ممکن است هزینه هم داشته باشد. خداوند خالق ما است و هیچ کس به اندازه او خواهان خوشبختی و سلامت جسم و روان ما نیست.
سود دینداری
اگر خداوند رحمان در زمینه «مدیریت شهوت» دستوراتی به عنوان احکام (باید و نبایدها و مکروهات و مستحبات) داده سودش به ما بر میگردد. مثلا عمر افراد متدین طولانی تر و آرامششان بیشتر است. افراد دیندار به جای روابط نامشروع همان لذت را از روابط شرعی به دست می آورند و آخرت که باقی است را خراب نمی کنند. حضرت علی فرمود: «اگر کسى چشمش به زن بیگانهاى افتد که از او خوشش آید با همسر خود بیامیزد چرا که آن زن بیگانه[ از نظر لذتبخشی] «همانند» همسرش است و شیطان را بر قلب خود مسلط نسازد. اگر زن ندارد دو رکعت نماز بگزارد و حمد خدا را بسیار بگوید و بر محمد و آل محمد صلوات بفرستد، سپس از فضل خدا همسری طلب کند و البته خدا به چیزی میدهد که از حرام بىنیازش گرداند.»
هووهای دیجیتالی
خانمی میگفت ابتدا فکر می کردم مذهب مخالف لذت ما است، ولی فهمیدم که لذتهای آنی حیوانی بلای خوشبختی خانواده است. برای سورپرایز کردن شوهرم النگوی خودم را فروختم و برایش ماهواره خریده ام. الان او معتاد به دیدن فیلمهای مبتذل و «هووهای دیجیتالی» شده است و به من اهمیت نمیدهد. الان حاضرم بقیه طلاهایم را بفروشم و این اعتیاد لعنتی را که مثل بختک بر زندگی ما سایه انداخته است از منزلمان بیرون کنم، ولی با همه تلاش هایم هنوز موفق نشده ام.
محدودیتها مانند...
واجبات و محرمات و محدودیتهای الهی در زمینه شهوات مانند نرده ها و سرعتگیرها و قوانین راهنمایی و رانندگی در جاده هراز است تا با توجه به آنها و عنایت به علائم و نشانه ها از سفر لذت ببریم و با تصادف یا سقوط در دره، هلاک نشویم و یا زندگی را به کام خود و دیگری و اطرافیان تلخ نکنیم. متأسفانه با رعایت نکردن قوانین شرعی مربوط شهوت جنسی، اختلالات و انحرافات جنسی مانند قارچ از جامعه انسانی سبز میشوند: تجاوز به عنف، اخاذی، طلاق فیزیکی و عاطفی با توجه به «هووهای دیجیتالی» و به حاشیه راندن همسر، بلوغ زود رس، اعتیاد به خودارضایی، هرزهگویی تلفنی و اینترنتی، اعتیاد جنسی زن(نیمفومانیا)، اعتیاد جنسی مرد( دون ژوآنیسم)، اعتیاد به پونوگرافی و سکس، خیانت همسران، بارداری دختران، سقط جنین، روسپیگری واقعی و اینترنتی، سوء استفاده از دختران و... .
** برای مشاوره احکام به بخش مشاوره احکام همین نرم افزار یا «سایت انوار طاها» رجوع کنید.
|
بچه که بودم مادرم می گفت: شلوار جین پوشش کارگران سیاه پوست معادن آمریکا است که به خاطر جنس زخیمش و نوع کارشان از آن استفاده می کنند، مادر می گفت کارگران به خاطر نوع کارشان بر اساس مرور زمان شلوارشان به سنگهای معدن سایده می شود و تغییر رنگ می دهند و بعد هم قسمت هایی از آن پوسیده و پاره می شود. بعد هم گفت بعضی از مردم با تفکر مُد بودن این نوع پوشش خودشان شلوار جین می خرند و در داخل حمام با سنگ حمام آنقدر می سایند تا قسمتهایی از شلوار تغییر رنگ بدهد و بعضاً پاره هم بشود. حالا چند سالی است انگار اکثر مردم کشور ما کارگران معادن امریکا شده اند، که شلوار جین می پوشند و بعضاً قسمت هایی از رنگ شلوارشان سفید است و گاهی پاره بودن و وصله دار بودنش هم به چشم می خورد. آن روزها ما بچه بودیم و کار افراد مُد گرا پر مَشِقَت، اما حالا باید گفت دست تولیدی ها درد نکند که خودشان زحمت تغییر رنگ و پاره کردن شلوار ها را می کشند و این کار مَشِقَت بار را از دوش مردم ما برداشته و حتی خود همین تولیدی ها هر روز و هر روز شلوار ها را تنگ تر می کنند که احتمالاً به خاطر اسراف نکردن پارچه باشد. ** ولی واقعا سیمان سپاهان و ذوب آهن لباس کاری که به کارگران می داد از همین جنس بود
|
رویارویی با غم غربت
بیتردید سخن آزادگان که سالها در زندانهای تنگ، تاریک، نمناک و ترسناک عراق زندگی کردهاند و طعم غربت و غم دوری از یار و دیار را با تکتک سلولهایشان چشیدهاند، برای افرادی که مشکلاتی در زندگی دارند و یا به دلیلی مانند خدمت سربازی، تحصیل، مأموریت شغلی، تبلیغ دین و... از یار و دیار خود دور هستند شنیدنی، و سبک رویاروییشان با آن مشکلات نفسگیر، بهطور عملی «درسآموز» خواهد بود. برای همین با یکی از آزادگان روحانی که برادر سه شهید است و پس از بازگشت به وطن به نوشتن کتاب و گردآوری خاطرات ایام اسارت و روایتگری، همت گماشته است مصاحبه کردیم. ایشان شیوههای مثبت آزادگان در رویارویی با مشکلات یادشده را چنین بیان کردند:
1. گعدهگیری: گاهی گرد یک نفر که نزد بچهها احترام خاصی داشت جمع میشدیم. این فرد لزوماً خودش پرحرف نبود، ولی هرچه بود، برای همه دوستداشتنی بود. دور هم، بحثهای کشکولی و متنوعی داشتیم. هنوز مزة آن نشستهای صمیمی، بیتکلف و خودمانی زیر دندانمان است.
2. علمآموزی و تدریس: از تواناییهای علمی افراد برای تدریس، تحصیل و کسب مهارتهای مختلف استفاده میکردیم.
3. تلاوت قرآن: تلاوت قرآن آراممان میکرد. یک قرآن داشتیم، دورهای و نوبتی میچرخید. گاهی میشد نصف شب بیدارمان میکردند میگفتند: «نوبت تو شده» و قرآن را تحویل میگرفتیم.
4. دعاهای فردی و گروهی: رازونیاز با خدا باعث سبک شدن غمها و نگرانیهایمان میشد. دعا، بهویژه دعاهای گروهی ما را قوی و ارتباطمان را با خدا و اسرای دیگر محکمتر میکرد.
5. سرگرمی و بازیهای خلاقانه: سرگرمی و بازیهای خلاقانه بسیار متنوعاند؛ مانند کُشتی، مشاعره و... .
6. کارها و هنرهای دستی
7. حفظ قرآن و حدیث
8. قدرت ایمان:آنجا مثل روز برای همه روشن شد که افراد معنوی و مذهبی سرشار از انرژی و نشاط بودند و با همدلی و سنگ صبور شدن، به دیگران انرژی مثبت میدادند.
9. قدرت مزاح: شاید هیچکس مانند یک آزاده از نقش دارویی و درمانگری مزاح و شوخطبعی آگاه نباشد. امروزه در مجلهها دربارة باشگاه خنده و خندهدرمانی و فواید روانشناختی آن بسیار مینویسند. در زندان عراق دیدیم که شوخطبعی و مزاح به مشکلات ریشخند میزند و غمها را دکّوفک میکند. البته شوخی و خنده سطح اقیانوس روان را آرام میکند. آرامش بیکران با باورهای دینی و انجام تکلیف و زندگی عاقلانه به دست میآید. در اسارت یافتیم که خنده بدون حضور خدا، خندیدن به ریش خودمان است. جایی که خدا نیست، نگرانی ماندگار است؛ چون نگرانی بیعار است؛ از در بیرونش کنیم، از پنجره بازمیگردد.
10. پذیرش واقعیت: در اسارت آموختیم که کمتر کسی میتواند بهموقع مشکلی را که نمیشود برایش چارهای اندیشید بپذیرد. برخی از آزادگان، سریع همهچیز را پذیرفتند و زندگی سازگارانة خود را آغاز کردند. عدهای که تعداد آنها کم نبود، ماهها میگذشت، ولی نمیتوانستند یا نمیخواستند قبول کنند که راه فرار ندارند و اتفاقاً همین امر، آنها را به هم میریخت. پذیرش مشکل لاینحل در وقت خود و چاره اندیشیدن بهنگام برای مشکلی که راهحل دارد، خود مهارتی است که به «تمرین» نیاز دارد و با بیتابی و بدون تمرین کسی چیزی به دست نمیآورد؛ اگر هم بیاورد هنگام روبهرو شدن با مشکل مانند بنزین زود میپرد. .[1]
پی نوشت :
1. محمدحسین قدیری، من مانده ام تنهای تنها(مهارت های رویارویی با غم غربت)، ص113.
محمدعلی قدیری هنگامی که رسول خدا، از جنگ تبوک بازگشت. سعد انصاری به استقبال ایشان شتافت. پیامبر(ص) با او احولپرسی کرد و دست داد. سپس به او فرمود: چرا دستانت خشن و زبر است؟ سعد گفت: ای رسول خد! با بیل طناب کار میکنم طناب میکشم و بیل میزنم تا خرجی خانوادهام را تأمین کنم. پیامبر دست او را «بوسید» و فرمود: این «دستی» است که آتش دوزخ به آن نخواهد رسید. ............... پل ارتباطی: m.h.ghadiri110@gmail.com |