سؤال: مبلغى معادل دو ماه حقوق ماهانهام را بر اثر اشتباه از حسابدار دریافت کردم و مسؤول مؤسسه را هم مطلع نمودم، ولى مبلغ اضافى را برنگرداندم و در حال حاضر حدود چهار سال از آن مىگذرد، با توجه به اینکه جزء بودجه مالى سالانه مؤسسات دولتى است، چگونه مىتوانم آن مبلغ را به حساب مؤسسه برگردانم؟
خامنه ای:اشتباه حسابدار مجوّز قانونى براى دریافت مبلغى بیشتر از مقدار مورد استحقاق نیست و واجب است مبلغ اضافى را به آن مؤسسه برگردانید هر چند جزء بودجه سال قبل آن باشد.[1]
سؤال:حکم مالی که پیدا میشود و ارزش آن بسیار کم است؛ چیست؟
خامنهای، امام، بهجت، صافی، نوری، فاضل، مکارم و وحید :اگر ارزش آن کمتر از یک درهم (6/12 نخود نقره سکه دار) باشد و نشانهای ندارد که به واسطه آن، صاحبش معلوم شود (مانند اسکناس پول) میتواند برای خودش بردارد.
تبریزی و سیستانی:اگر نشانهای ندارد که به واسطه آن، صاحبش معلوم شود (مانند اسکناس پول) میتواند [صدقه دهد] یا برای خودش بردارد؛ خواه قیمت آن کمتر از یک درهم (6/12 نخود نقره سکه دار) باشد یا نباشد.[1]
**قیمت به روز را از زرگرها باید گرفت.
[1]. امام، تحریر الوسیله، ج 2، اللقطه، م 6؛ توضیح المسائل مراجع، م 2564 و 2565؛ وحید، توضیح المسائل،2628.توضیح المسائل مراجع، م 2564 و 2565. سیدمجتبی حسینی، رساله دانشجویی، ص356.
میلاد امام حسن(ع) مبارک
امید و پشتکار
امام حسن (علیه السلام):
«وَ اعْمَلْ لِدُنْیاکَ کَأَنـَّکَ تَعیشُ أَبَدًا،
وَ اعْمَلْ لاِخِرَتِکَ کَأَنـَّکَ تَمُوتُ غَدًا،
وَ إِذا أَرَدْتَ عِزًّا بِلا عَشیرَة،
وَ هَیبَةً بِلا سُلْطان فَاخْرُجْ مِنْ ذُلِّ مَعْصِیةِ اللّهِ إِلى عِزِّ طاعَةِ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.»
براى دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگى مى کنى، و براى آخرتت به گونه اى کارکن که گویا فردا خواهى مُرد، و اگر عزّتى بدون بستگان و شکوهى بدون سلطنت خواهى، از معصیت و نافرمانى خدا به طاعت و فرمانبرى خداوند عزّوجلَّ درآى.
بحار الانوار، ج 44 ، ص139
- به مرحمت شما خوبیم
بابا جون! مراقب قلباتون باشین. لحاف مهر رو روی خودتون بکشین که قلبتون سرما نخوره. پسر با اشتیاق به سخنان پدر گوش میداد و همسر او هم سرشو به گوشی چسبونده بود تا از شیرینی کلام مشقربون هم یه چیزی گیرش بیاد.
مش قربون کمی از وضع زندگی آنها پرسید و بعد گفت:
بابا! الغرض این که بارون منو یاد نکته ای انداخت، اگه بخواین بهتون بگم.عروس که حواسش نبود با شوق داد زد: بگین باباجون! مش قربون خندید و گفت: چه خوب توام میشنوی شیطون! باشه برا هر دوتایی تون میگم:
افراد سالمندی چون من که سردی و گرمی روزگارو چشیدن، قبل از این که بارون بباره، سری به پشت بوم می زنن و با جارو کردن خس و خاشاک، مسیر آبو باز می کنن و درزای پشت بومو میبندن تا نکنه از این درزا آب نفوذ کنه و زندگی رو خیس کنه. ما هم بایه مراقب باشیم. بایه قبل از این که هوای زندگی پاییزی و زمستونی بشه حواسمونو جمع کنیم که مبادا از درزای عاطفی، آب مهر غریبهای وارد دل یکی از همسرا بشه. خس و خاشاکای مسیر عشق تون رو، صبج به صبح، جارو کنین، اشغالای ناسازگاری رو شب به شب توکیسه سازش بریزن و درزای تفاهمتان رو با قیر بخشش و گذشت پرکنین. نذارین قطرات کدورت به تدریح از این سوراخای اختلاف وارد خونه قلبتون بشن و گرنه زندگیتون رو ویرون میکنن. هنوز عروس و داماد جوان با اشتیاق به حرفای پدر گوش میدادن که پدر گفت: پر حرفی کردم و خدا حافظی کرد. او رفت اما حرفاش در قاب لحظه های زندگی این دو جوون خوش نشست.
..................
منبع: ماهنامه خانه خوبان، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، ش25
محمدعلی قدیری هنگامی که رسول خدا، از جنگ تبوک بازگشت. سعد انصاری به استقبال ایشان شتافت. پیامبر(ص) با او احولپرسی کرد و دست داد. سپس به او فرمود: چرا دستانت خشن و زبر است؟ سعد گفت: ای رسول خد! با بیل طناب کار میکنم طناب میکشم و بیل میزنم تا خرجی خانوادهام را تأمین کنم. پیامبر دست او را «بوسید» و فرمود: این «دستی» است که آتش دوزخ به آن نخواهد رسید. ............... پل ارتباطی: m.h.ghadiri110@gmail.com |