حکمت، شرف بزرگوار را می افزاید وبنده مملوک را تا مجلس ملوک بالا می کشد . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
بوسه بر دست
داستانک: درز تفاهم ( صوتی)
دوشنبه 94 مهر 20 , ساعت 6:30 عصر  

درزهای تفاهم ( داستان واقعی در مشاوره ) + صوت

 

درزهای تفاهم ( داستان واقعی در مشاوره ) + صوت

همان گونه که اگر سقف درز داشته باشد، قطرات باران به تدریج از آن به داخل ساختمان رسوخ پیدا می‌کند و باعث خرابی خانه و وسایل زندگی می‌شود، شکاف اختلافات بین زن و شوهر خطرناک است.

 

تجربه نشان می‌دهد که اگر این شکاف‌ها زود با قیر «گذشت»، «مدارا»، « مذاکره» و «مشاوره» پر نشود، نم نم، مهر غریبه از همین درزها وارد قلب همسر می‌شود و زندگی ویران می‌شود اما این درز اختلاف در خانم‌ها به دلیل احساسی بودن و نوسان بیشتر هیجان در آنها زودتر و عمیق تر ایجاد می شود.


داستان روان شناختی


زمستون شده بود. هوا دلش گرفته بود و بهونه گریستن داشت و بالاخره نتونست بغضش رو تو گلوش کنترل کنه. بغض ترکید و در آسمون باز شد. اشکای بارون از گونه های ابرها سرازیر می شدن و شر شر بر صورت زمین و پشت بام ها می ریختن. هوا سرد بود. مش قربون تلفنش رو برداشت و به پسرش تماس گرفت: سلام پسرم خوبی بابا، عروس گلم چه طوره؟ به مرحمت شما خوبیم. باباجون مراقب قلبهاتون باشید، لحاف مهر رو روی خودتون بکشید که قلب تون سرما نخورن. پسر با اشتیاق به سخنان پدرش گوش می داد و همسر او هم سرش را به گوشی چسبونده بود تا از شیرینی کلام مش قربون یه چیزی هم گیر اون بیاد. مش قربون کمی از وضع و اوضاع زندگیشون پرسید و بعد گفت:
بابا الغرض این که بارون منو یاد نکته ای انداخت اگه بخوای بهت بگم. عروس که حواسش نبود، با شوق داد زد: بگو باباجون. مش قربون، خندید و گفت چه خوب تو هم می شنوی شیطون باشه برای هر دوتایی شما میگم:

افراد سالمندی چون من که سردی و گرمی روزگار رو چشیدن قبل از این که بارون بباره سری به پشت بوم می زنن و با جارو کردن خس و خاشاک، مسیر آب بارون رو باز می کنن و درزهای پشت بوم رو می بندند تا نکنه از این درزها آب نفوذ کنه و زندگی رو خیس کنه. ما هم باید مراقب باشیم. باید قبل از این که هوای زندگی پاییزی و زمستونی بشه حواسمون رو شش دونگ جمع کنیم که مبادا از درزهای عاطفی، آب مهر غریبه ای وارد دل یکی از همسران بشه، خس و خاشاکای مسیر عشق تون رو صبج به صبح جارو کنین، اشغالای ناسازگاری رو شب به شب توکیسه سازش بریزید و درزهای تفاهمتان را با بتن بخشش و قیر گذشت پرکنید. نذارید قطرات کدورت به تدریح از سوراخای اختلاف، وارد خونه قلب و لونه ذهنتون بشه و گرنه زندگی یتون رو ویرون می کنه. هنوز عروس داماد جوان با اشتیاق به حرفای باباش گوش می کرد که پدر با خنده گفت: چوونم گرم شده و پر حرفی کردم و بعد خدا حافظی کرد. او رفت اما حرفاش که از دل مهربون و باتجربه اش برمی آمد، در قاب دل این دو جوون خوش نشست. [ 1 ]

 

 

 

دریافت فایل

 

پی نوشت :

1. محمدحسین قدیری، گز لقمه ای (تمثیلات روان شناختی)، مرکز مشاوره مآوا ( موسسه امام خمینی قم ( حرف دال)

 


نوشته شده توسط محمدعلی قدیری | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

بوسه بر دست

محمدعلی قدیری
هنگامی که رسول خدا، از جنگ تبوک بازگشت. سعد انصاری به استقبال ایشان شتافت. پیامبر(ص) با او احولپرسی کرد و دست داد. سپس به او فرمود: چرا دستانت خشن و زبر است؟ سعد گفت: ای رسول خد! با بیل طناب کار می‌کنم طناب می‌کشم و بیل می‌زنم تا خرجی خانواده‌ام را تأمین کنم. پیامبر دست او را «بوسید» و فرمود: این «دستی» است که آتش دوزخ به آن نخواهد ‌رسید. ............... پل ارتباطی: m.h.ghadiri110@gmail.com
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 0 بازدید
بازدید دیروز: 4 بازدید
بازدید کل: 132181 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
نوشته های پیشین

بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
بهمن 94
لوگوی وبلاگ من

بوسه بر دست
لینک دوستان من

کتابخانه حج
سمت خدا
پورتال انهار

مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی
نهاد رهبری در دانشگاه ها

شبکه قرآن
احکام تصویری
احکام چند رسانه ای
زلال احکام
رادیو معارف
مرجع کتاب های شیعی
کتابخانه نهاد رهبری
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

مشتی حسن، حال شما چطوره؟
مشاغل و هوشهای 8 گانه
پرویز پرستویی و کارگری
پرویز پرستویی و کارگری
کرم ضد سیمان
متن کتاب: صد هزاران دام و دانه است ای خدا ( زهرها و پادزهرهای تر
[عناوین آرشیوشده]