امام صادق(علیه السلام) فرمود:
اى مفضّل! در این معدن ها که از آنها جواهراتى چون گچ، آهک، سنگ گچ، زرنیخ، مردار سنگ، سنگ سرمه، جیوه، مس، سرب، نقره، طلا، زبرجد، یاقوت، زمرّد و انواع سنگ ها استخراج مىشود، تأمل کن. همچنین قیر، مومیا، گوگرد، نفت و دیگر چیزهایى که مردم با آنها رفع نیاز مى کنند و از آنها استفاده مىنمایند. آیا بر هیچ عاقل و خردمندى پوشیده است که تمام این ذخایر براى آدمى در زمین ذخیره شده تا در وقت نیاز از آنها استخراج کند و استفاده نماید؟
آن گاه مردم نتوانستند مطابق حرص و طمع خود به پیش از آنکه باید، دست یابند و چاره اندیشى و تلاششان براى ساختن جواهرات ثمر نداد [و به دانش کیمیا دست نیافتند]؛ زیرا اگر با حرص و تلاش خود موفق گردند، بى تردید به طور گسترده ساخته و استخراج خواهند کرد و همه جا از آنها پر مى شود. طلا و نقره آنقدر افزایش مىیابد که ارزش آنها نزد مردم، سخت کاسته مى شود و از چشم مردم مى افتند. بدین ترتیب نقش اساسى و فایده آنها در خرید و فروش و دیگر معاملات از میان مى رفت. مالیات و خراج حاکمان[ برای سامان دادن به زندگی اجتماعی] به عمل نمىآمد و کسى قادر به ذخیره آنها براى بازماندگان نبود.
با این همه، دانش ساخت برنج (مس زرد) و ساخت شیشه از رمل و نقره از سرب و طلا از نقره که آن زیانها را ندارند به او داده شده است. بنگر چگونه در آنچه زیان ندارد، اراده آنان عملى مى شود، امّا در آنچه بسیار به زیان آنان است به مقصد نمى رسند.کسى که معادن را بسیار عمیق نماید و سخت فرو برد به درهاى عظیم مى رسد که آبى فراوان در آن جارى است و او به ژرفاى آب نتواند رسید و از آن عبور نتواند کرد. در پشت آن، کوه هایى از نقره نهفته است.
اینک در حکمت و تدبیر این امر بنگر. خدا مى خواهد که بندگانش قدرى از قدرتش و گستردگى خزائنش را دریابند و بدانند که اگر خداى بخواهد، کوههایى از نقره به ایشان مىدهد و لیکن صلاح و مصلحت آنان در این نیست؛ زیرا چنان که اشاره شد- اگر چنین چیزى واقعیت یابد ارزش جواهر نابود مىشود و سودمند نخواهد بود.
این حقیقت را این گونه دریاب که گاه مردم شیء ظریف و ارزشمندى مى سازند. این شیء ظریف، تنها هنگامى از این ارج و نفیس بودن برخوردار است که اندک و کمیاب باشد، ولى آنگاه که به طور گسترده در دسترس مردم قرار گیرد نزد آنان از ارزش مى افتد و قیمت آن کاسته مى شود. خلاصه، ارزش و نفیس بودن هر چیزى در کمیابى و نبود آن است.[1]
*********************
**********
امام صادق(ع):
أنواع المعادن و استفادة الإنسان منها؛
فَکِّرْ یَا مُفَضَّلُ فِی هَذِهِ الْمَعَادِنِ وَ مَا یُخْرَجُ مِنْهَا مِنَ الْجَوَاهِرِ الْمُخْتَلِفَةِ مِثْلِ الْجِصِّ وَ الْکِلْسِ وَ الْجِبْسِینِ وَ الزَّرْنِیخِ وَ الْمَرْتَکِ وَ التُّوتِیَاءِ وَ الزِّئْبَقِ وَ النُّحَاسِ وَ الرَّصَاصِ وَ الْفِضَّةِ وَ الذَّهَبِ وَ الزَّبَرْجَدِ وَ الْیَاقُوتِ وَ الزُّمُرُّدِ وَ ضُرُوبِ الْحِجَارَةِ وَ کَذَلِکَ مَا یُخْرَجُ مِنْهَا مِنَ الْقَارِ وَ الْمُومِیَا وَ الْکِبْرِیتِ وَ النِّفْطِ وَ غَیْرِ ذَلِکَ مِمَّا یَسْتَعْمِلُهُ النَّاسُ فِی مَآرِبِهِمْ فَهَلْ یَخْفَى عَلَى ذِی عَقْلٍ أَنَّ هَذِهِ کلها ذَخَائِرُ ذُخِرَتْ لِلْإِنْسَانِ فِی هَذِهِ الْأَرْضِ لِیَسْتَخْرِجَهَا فَیَسْتَعْمِلَهَا عِنْدَ الْحَاجَةِ إِلَیْهَا ثُمَّ قَصُرَتْ حِیلَةُ النَّاسِ عَمَّا حَاوَلُوا مِنْ صنعتها عَلَى حِرْصِهِمْ وَ اجْتِهَادِهِمْ فِی ذَلِکَ فَإِنَّهُمْ لَوْ ظَفِرُوا به ما حَاوَلُوا مِنْ هَذَا الْعِلْمِ کَانَ لَا مَحَالَةَ سَیَظْهَرُ وَ یَسْتَفِیضُ فِی الْعَالَمِ حَتَّى تَکْثُرَ الْفِضَّةُ وَ الذَّهَبُ وَ یَسْقُطَا عِنْدَ النَّاسِ فَلَا تَکُونُ لَهُمَا قِیمَةٌ وَ یَبْطُلُ الِانْتِفَاعُ به هما فِی الشِّرَاءِ وَ الْبَیْعِ وَ الْمُعَامَلَاتِ وَ لَا کَانَ یَجْبِی السُّلْطَانُ الْأَمْوَالَ وَ لَا یَدَّخِرُهُمَا أَحَدٌ لِلْأَعْقَابِ وَ قَدْ أُعْطِیَ النَّاسُ مَعَ هَذَا صَنْعَةَ الشَّبَهِ مِنَ النُّحَاسِ وَ الزُّجَاجِ مِنَ الرَّمْلِ وَ الْفِضَّةِ مِنَ الرَّصَاصِ وَ الذَّهَبِ مِنَ الْفِضَّةِ وَ أَشْبَاهِ ذَلِکَ مِمَّا لَا مَضَرَّةَ فِیهِ فَانْظُرْ کَیْفَ أُعْطُوا إِرَادَتَهُمْ فِی مَا لَا ضَرَرَ فِیهِ وَ مُنِعُوا ذَلِکَ فِیمَا کَانَ ضَارّاً لَهُمْ لَوْ نَالُوهُ وَ مَنْ أَوْغَلَ فِی الْمَعَادِنِ انْتَهَى إِلَى وَادٍ عَظِیمٍ یَجْرِی مُنْصَلِتاً به ماء غَزِیرٍ لَا یُدْرَکُ غَوْرُهُ وَ لَا حِیلَةَ فِی عُبُورِهِ وَ مِنْ وَرَائِهِ أَمْثَالُ الْجِبَالِ مِنَ الْفِضَّةِ تَفَکَّرِ الْآنَ فِی هَذَا مِنْ تَدْبِیرِ الْخَالِقِ الْحَکِیمِ فَإِنَّهُ أَرَادَ جَلَّ ثَنَاؤُهُ أَنْ یَرَى الْعِبَادُ قُدْرَتَهُ وَ سَعَةَ خَزَائِنِهِ لِیَعْلَمُوا أَنَّهُ لَوْ شَاءَ أَنْ یَمْنَحَهُمْ کَالْجِبَالِ مِنَ الْفِضَّةِ لَفَعَلَ لَکِنْ لَا صَلَاحَ لَهُمْ فِی ذَلِکَ لِأَنَّهُ لَوْ کَانَ فَیَکُونُ فِیهَا کَمَا ذَکَرْنَا سُقُوطُ هَذَا الْجَوْهَرِ عِنْدَ النَّاسِ وَ قِلَّةُ انْتِفَاعِهِمْ بِهِ وَ اعْتَبِرْ ذَلِکَ بِأَنَّهُ قَدْ یَظْهَرُ الشَّیْءُ الظَّرِیفُ مِمَّا یُحْدِثُهُ النَّاسُ مِنَ الْأَوَانِی وَ الْأَمْتِعَةِ فَمَا دَامَ عَزِیزاً قَلِیلًا فَهُوَ نَفِیسٌ جَلِیلٌ آخِذُ الثَّمَنِ فَإِذَا فَشَا وَ کَثُرَ فِی أَیْدِی النَّاسِ سَقَطَ عِنْدَهُمْ وَ خَسَّتْ قِیمَتُهُ وَ نَفَاسَةُ الْأَشْیَاءِ مِنْ عزتها. رک: توحید مفضل، نگاهی موحدانه به شگفتیهای آفرینش از زبان امام صادق(ع)، انتشارات جمال.
محمدعلی قدیری هنگامی که رسول خدا، از جنگ تبوک بازگشت. سعد انصاری به استقبال ایشان شتافت. پیامبر(ص) با او احولپرسی کرد و دست داد. سپس به او فرمود: چرا دستانت خشن و زبر است؟ سعد گفت: ای رسول خد! با بیل طناب کار میکنم طناب میکشم و بیل میزنم تا خرجی خانوادهام را تأمین کنم. پیامبر دست او را «بوسید» و فرمود: این «دستی» است که آتش دوزخ به آن نخواهد رسید. ............... پل ارتباطی: m.h.ghadiri110@gmail.com |