هنگامی که رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) از جنگ تبوک بازگشت، سعد انصاری به استقبال آن حضرت شتافت. پیامبر با او مصافحه کرد و چون زبری و خشنی دست های او را احساس کرد از کارگر انصاری پرسید:
چرا دست هایت این چنین کوفته و خشن است؟
سعد گفت:
ای رسول خدا! با بیل و طناب کار می کنم و هزینه زندگی خانواده ام را تأمین می کنم، پیامبر دست او را بوسید و فرمود:
این دستی است که آتش جهنم به آن نخواهد رسید.
آیت الله جوادی آملی، مفاتیح الحیات، ص 519، بخش برتری کارگران
«اگر ما توانستیم تولید داخلی را رونق ببخشیم، مسئله ی تورم حل خواهد شد؛ مسئله ی اشتغال حل خواهد شد؛ اقتصاد داخلی به معنای حقیقی کلمه استحکام پیدا خواهد کرد. اینجاست که دشمن با مشاهده ی این وضعیت، مأیوس و ناامید خواهد شد. وقتی دشمن مأیوس شد، تلاش دشمن، توطئه ی دشمن، کید دشمن هم تمام خواهد شد. بنابراین همه ی مسؤولین کشور، همه ی دست اندرکاران عرصه ی اقتصادی و همه ی مردم عزیزمان را دعوت میکنم به این که امسال را سال رونق تولید داخلی قرار بدهند. بنابراین شعار امسال، «تولید ملی، حمایت از کار و سرمایهی ایرانی» است. ما باید بتوانیم از کارِ کارگر ایرانی حمایت کنیم؛ از سرمایه ی سرمایه دار ایرانی حمایت کنیم؛ و این فقط با تقویت تولید ملی امکان پذیر خواهد شد. سهم دولت در این کار، پشتیبانی از تولیدات داخلیِ صنعتی و کشاورزی است. سهم سرمایه داران و کارگران، تقویت چرخه ی تولید و اتقان در کار تولید است. و سهم مردم - که به نظر من از همه ی اینها مهمتر است - مصرف تولیدات داخلی است.»
قسمتی از پیام نوروزی مقام معظم رهبری سال 1391
امام صادق(علیه السلام) فرمود:
اى مفضّل! در این معدن ها که از آنها جواهراتى چون گچ، آهک، سنگ گچ، زرنیخ، مردار سنگ، سنگ سرمه، جیوه، مس، سرب، نقره، طلا، زبرجد، یاقوت، زمرّد و انواع سنگ ها استخراج مىشود، تأمل کن. همچنین قیر، مومیا، گوگرد، نفت و دیگر چیزهایى که مردم با آنها رفع نیاز مى کنند و از آنها استفاده مىنمایند. آیا بر هیچ عاقل و خردمندى پوشیده است که تمام این ذخایر براى آدمى در زمین ذخیره شده تا در وقت نیاز از آنها استخراج کند و استفاده نماید؟
آن گاه مردم نتوانستند مطابق حرص و طمع خود به پیش از آنکه باید، دست یابند و چاره اندیشى و تلاششان براى ساختن جواهرات ثمر نداد [و به دانش کیمیا دست نیافتند]؛ زیرا اگر با حرص و تلاش خود موفق گردند، بى تردید به طور گسترده ساخته و استخراج خواهند کرد و همه جا از آنها پر مى شود. طلا و نقره آنقدر افزایش مىیابد که ارزش آنها نزد مردم، سخت کاسته مى شود و از چشم مردم مى افتند. بدین ترتیب نقش اساسى و فایده آنها در خرید و فروش و دیگر معاملات از میان مى رفت. مالیات و خراج حاکمان[ برای سامان دادن به زندگی اجتماعی] به عمل نمىآمد و کسى قادر به ذخیره آنها براى بازماندگان نبود.
با این همه، دانش ساخت برنج (مس زرد) و ساخت شیشه از رمل و نقره از سرب و طلا از نقره که آن زیانها را ندارند به او داده شده است. بنگر چگونه در آنچه زیان ندارد، اراده آنان عملى مى شود، امّا در آنچه بسیار به زیان آنان است به مقصد نمى رسند.کسى که معادن را بسیار عمیق نماید و سخت فرو برد به درهاى عظیم مى رسد که آبى فراوان در آن جارى است و او به ژرفاى آب نتواند رسید و از آن عبور نتواند کرد. در پشت آن، کوه هایى از نقره نهفته است.
اینک در حکمت و تدبیر این امر بنگر. خدا مى خواهد که بندگانش قدرى از قدرتش و گستردگى خزائنش را دریابند و بدانند که اگر خداى بخواهد، کوههایى از نقره به ایشان مىدهد و لیکن صلاح و مصلحت آنان در این نیست؛ زیرا چنان که اشاره شد- اگر چنین چیزى واقعیت یابد ارزش جواهر نابود مىشود و سودمند نخواهد بود.
این حقیقت را این گونه دریاب که گاه مردم شیء ظریف و ارزشمندى مى سازند. این شیء ظریف، تنها هنگامى از این ارج و نفیس بودن برخوردار است که اندک و کمیاب باشد، ولى آنگاه که به طور گسترده در دسترس مردم قرار گیرد نزد آنان از ارزش مى افتد و قیمت آن کاسته مى شود. خلاصه، ارزش و نفیس بودن هر چیزى در کمیابى و نبود آن است.[1]
*********************
**********
امام صادق(ع):
أنواع المعادن و استفادة الإنسان منها؛
فَکِّرْ یَا مُفَضَّلُ فِی هَذِهِ الْمَعَادِنِ وَ مَا یُخْرَجُ مِنْهَا مِنَ الْجَوَاهِرِ الْمُخْتَلِفَةِ مِثْلِ الْجِصِّ وَ الْکِلْسِ وَ الْجِبْسِینِ وَ الزَّرْنِیخِ وَ الْمَرْتَکِ وَ التُّوتِیَاءِ وَ الزِّئْبَقِ وَ النُّحَاسِ وَ الرَّصَاصِ وَ الْفِضَّةِ وَ الذَّهَبِ وَ الزَّبَرْجَدِ وَ الْیَاقُوتِ وَ الزُّمُرُّدِ وَ ضُرُوبِ الْحِجَارَةِ وَ کَذَلِکَ مَا یُخْرَجُ مِنْهَا مِنَ الْقَارِ وَ الْمُومِیَا وَ الْکِبْرِیتِ وَ النِّفْطِ وَ غَیْرِ ذَلِکَ مِمَّا یَسْتَعْمِلُهُ النَّاسُ فِی مَآرِبِهِمْ فَهَلْ یَخْفَى عَلَى ذِی عَقْلٍ أَنَّ هَذِهِ کلها ذَخَائِرُ ذُخِرَتْ لِلْإِنْسَانِ فِی هَذِهِ الْأَرْضِ لِیَسْتَخْرِجَهَا فَیَسْتَعْمِلَهَا عِنْدَ الْحَاجَةِ إِلَیْهَا ثُمَّ قَصُرَتْ حِیلَةُ النَّاسِ عَمَّا حَاوَلُوا مِنْ صنعتها عَلَى حِرْصِهِمْ وَ اجْتِهَادِهِمْ فِی ذَلِکَ فَإِنَّهُمْ لَوْ ظَفِرُوا به ما حَاوَلُوا مِنْ هَذَا الْعِلْمِ کَانَ لَا مَحَالَةَ سَیَظْهَرُ وَ یَسْتَفِیضُ فِی الْعَالَمِ حَتَّى تَکْثُرَ الْفِضَّةُ وَ الذَّهَبُ وَ یَسْقُطَا عِنْدَ النَّاسِ فَلَا تَکُونُ لَهُمَا قِیمَةٌ وَ یَبْطُلُ الِانْتِفَاعُ به هما فِی الشِّرَاءِ وَ الْبَیْعِ وَ الْمُعَامَلَاتِ وَ لَا کَانَ یَجْبِی السُّلْطَانُ الْأَمْوَالَ وَ لَا یَدَّخِرُهُمَا أَحَدٌ لِلْأَعْقَابِ وَ قَدْ أُعْطِیَ النَّاسُ مَعَ هَذَا صَنْعَةَ الشَّبَهِ مِنَ النُّحَاسِ وَ الزُّجَاجِ مِنَ الرَّمْلِ وَ الْفِضَّةِ مِنَ الرَّصَاصِ وَ الذَّهَبِ مِنَ الْفِضَّةِ وَ أَشْبَاهِ ذَلِکَ مِمَّا لَا مَضَرَّةَ فِیهِ فَانْظُرْ کَیْفَ أُعْطُوا إِرَادَتَهُمْ فِی مَا لَا ضَرَرَ فِیهِ وَ مُنِعُوا ذَلِکَ فِیمَا کَانَ ضَارّاً لَهُمْ لَوْ نَالُوهُ وَ مَنْ أَوْغَلَ فِی الْمَعَادِنِ انْتَهَى إِلَى وَادٍ عَظِیمٍ یَجْرِی مُنْصَلِتاً به ماء غَزِیرٍ لَا یُدْرَکُ غَوْرُهُ وَ لَا حِیلَةَ فِی عُبُورِهِ وَ مِنْ وَرَائِهِ أَمْثَالُ الْجِبَالِ مِنَ الْفِضَّةِ تَفَکَّرِ الْآنَ فِی هَذَا مِنْ تَدْبِیرِ الْخَالِقِ الْحَکِیمِ فَإِنَّهُ أَرَادَ جَلَّ ثَنَاؤُهُ أَنْ یَرَى الْعِبَادُ قُدْرَتَهُ وَ سَعَةَ خَزَائِنِهِ لِیَعْلَمُوا أَنَّهُ لَوْ شَاءَ أَنْ یَمْنَحَهُمْ کَالْجِبَالِ مِنَ الْفِضَّةِ لَفَعَلَ لَکِنْ لَا صَلَاحَ لَهُمْ فِی ذَلِکَ لِأَنَّهُ لَوْ کَانَ فَیَکُونُ فِیهَا کَمَا ذَکَرْنَا سُقُوطُ هَذَا الْجَوْهَرِ عِنْدَ النَّاسِ وَ قِلَّةُ انْتِفَاعِهِمْ بِهِ وَ اعْتَبِرْ ذَلِکَ بِأَنَّهُ قَدْ یَظْهَرُ الشَّیْءُ الظَّرِیفُ مِمَّا یُحْدِثُهُ النَّاسُ مِنَ الْأَوَانِی وَ الْأَمْتِعَةِ فَمَا دَامَ عَزِیزاً قَلِیلًا فَهُوَ نَفِیسٌ جَلِیلٌ آخِذُ الثَّمَنِ فَإِذَا فَشَا وَ کَثُرَ فِی أَیْدِی النَّاسِ سَقَطَ عِنْدَهُمْ وَ خَسَّتْ قِیمَتُهُ وَ نَفَاسَةُ الْأَشْیَاءِ مِنْ عزتها. رک: توحید مفضل، نگاهی موحدانه به شگفتیهای آفرینش از زبان امام صادق(ع)، انتشارات جمال.
«تـــــافتــــه جـــدا نــــابـــافتـــه»
تافته جدانابافته، یعنی این که روحانیون نیز مانند مردم احکام شرعی دارند. روحانی و طلبه ای موفق است که مانند علمای وارسته دارای اخلاق مردمی باشد و مهذب. روحانی ای می تواند تافته جدانابافته باشد که به «عناصر مهم تبلیغ» مجهز باشد و عمل کند:
«خداشناسی»،«خودشناسی»،«زما ن شناسی»، «مکان شناسی»، «مخاطب شناسی»، «پیام شناسی»، «ارتباط شناسی»، «زبان و واژه شناسی»، «نیاز شناسی»، «ارزیابی و پیامد شناسی» و «آسیب شناسی».
مردم نیز نباید آنان را جدای از خود بدانند و راحت با ایشان در ارتباط باشند، سؤالات خود را بپرسند و نقد و پیشنهادهای خود را راحت خودمانی بیان کنند.
احکام طلبگی شامل شأن و زی طلبگی ،بانوان ،تقلید ، خانوادگی ،تحصیل و پژوهش ،تبلیغ و ارشاد دینی ،اخلاق و عرفان ،بیماری ،شهریه ، خمس
عایق های تبلیغی شامل اخلاق و عرفان ،تبلیغ و ارشاد دینی ،اقتصادی ،خانوادگی ،سیاسی ،شأن و زی طلبگی ، تحصیل و پژوهش
تحفه های عرشی
ارتباط مراجع
زندگی معنوی
مطالب کاربردی شامل (نمودارها و جداول (لینک ها و تصاویر) ، سایت های کاربردی معرفی کتاب و نرم افزار
سخنرانی مذهبی
زمستون شده بود و هوا دلش گرفته بود و بهونه گریستن داشت و بالاخره نتونست بغضش رو تو گلوش کنترل کنه و بغضش ترکید و در آسمون باز شد. اشکای بارون از گونههای ابرا سرازیر میشدنو شر شر بر صورت زمین و پشت بوما میریختن. هوا سرد بود. مشقربون تلفنش رو برداشت و به پسرش تماس گرفت: سلام پسرم! خوبی بابا، عروس گلم چه طوره؟
- به مرحمت شما خوبیم
بابا جون! مراقب قلباتون باشین. لحاف مهر رو روی خودتون بکشین که قلبتون سرما نخوره. پسر با اشتیاق به سخنان پدر گوش میداد و همسر او هم سرشو به گوشی چسبونده بود تا از شیرینی کلام مشقربون هم یه چیزی گیرش بیاد.
مش قربون کمی از وضع زندگی آنها پرسید و بعد گفت:
بابا! الغرض این که بارون منو یاد نکته ای انداخت، اگه بخواین بهتون بگم.عروس که حواسش نبود با شوق داد زد: بگین باباجون! مش قربون خندید و گفت: چه خوب توام میشنوی شیطون! باشه برا هر دوتایی تون میگم:
افراد سالمندی چون من که سردی و گرمی روزگارو چشیدن، قبل از این که بارون بباره، سری به پشت بوم می زنن و با جارو کردن خس و خاشاک، مسیر آبو باز می کنن و درزای پشت بومو میبندن تا نکنه از این درزا آب نفوذ کنه و زندگی رو خیس کنه. ما هم بایه مراقب باشیم. بایه قبل از این که هوای زندگی پاییزی و زمستونی بشه حواسمونو جمع کنیم که مبادا از درزای عاطفی، آب مهر غریبهای وارد دل یکی از همسرا بشه. خس و خاشاکای مسیر عشق تون رو، صبج به صبح، جارو کنین، اشغالای ناسازگاری رو شب به شب توکیسه سازش بریزن و درزای تفاهمتان رو با قیر بخشش و گذشت پرکنین. نذارین قطرات کدورت به تدریح از این سوراخای اختلاف وارد خونه قلبتون بشن و گرنه زندگیتون رو ویرون میکنن. هنوز عروس و داماد جوان با اشتیاق به حرفای پدر گوش میدادن که پدر گفت: پر حرفی کردم و خدا حافظی کرد. او رفت اما حرفاش در قاب لحظه های زندگی این دو جوون خوش نشست.
منبع: ماهنامه خانه خوبان، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، ش25
محمدعلی قدیری هنگامی که رسول خدا، از جنگ تبوک بازگشت. سعد انصاری به استقبال ایشان شتافت. پیامبر(ص) با او احولپرسی کرد و دست داد. سپس به او فرمود: چرا دستانت خشن و زبر است؟ سعد گفت: ای رسول خد! با بیل طناب کار میکنم طناب میکشم و بیل میزنم تا خرجی خانوادهام را تأمین کنم. پیامبر دست او را «بوسید» و فرمود: این «دستی» است که آتش دوزخ به آن نخواهد رسید. ............... پل ارتباطی: m.h.ghadiri110@gmail.com |