به یارو میگن اگه تو یک اقیانوس افتاده باشی و دو تا کوسه از دو طرف قصد خوردنترو داشته باشن، چیکار میکنی؟
میگه: میرم نوک درخت!
میگن: مرد حسابی تو اقیانوس درخت کجا بود؟
میگه: مجبورم، میفهمی؟!
برخی از خانمهایی که ازدواج موقت یا متعدد را میپذیرند مانند هر زن دیگری تمایل دارند تکسرنشین ماندگار قلب شوهرشان باشند ولی در فراز و نشیبهای زندگی ناچار شدهاند چنین ازدواجی را بپذیرند. حالا ما که بدون درک شرایطشان به آنها ایراد میگیریم، حکایتمان میشود مَثل: دستت از دور به آتش است.
برخی هم که خود را نماینده تام الاختیار خداوند متعال میدانند. وقتی کارشناسان از حکم ازدواج موقت یا تعدد زوجات سخن میگویند و حکم الهی بیان میشود، منظورشان این نیست که همه ملت را به این کار تشویق کنند. اصلاً بگذارید از یک مثال واقعی کمک بگیرم.
در روستای ما غیر از دهها زن بیوه شوهر مرده و چند زن طلاق گرفته و داده شده (میدانید که پای طلاق به روستاها هم کشیده شده و آمار طلاقهای روستایی نگرانکننده است.) نزدیک چهل تا پنجاه دختر وجود دارد که سنشان از 35 سال بالاتر است؛ نه اینکه اغلب اینها وسواس به خرج داده باشند برای ازدواج یا شرایط سنگین گذاشته باشند یا...، واقعاً خواستگار نداشتهاند مگر مواردی که پیران لبگور نشسته خواستگارشان بودهاند یا معتادان تابلوی شناختهشده که هیچ دختری تن به ازدواج با آنها نمیدهد. حالا شما مخاطبان فرهیخته و عاقل خانهخوبان به من بگویید دختران روستای من چه کار کنند؟
- تا آخر عمر مجرد بمانند؟
- ازدواج موقت کنند؟
- همسر دوم مرد عادل ثروتمند شوند؟
- بروند بمیرند؟!
- خداینکرده روابط نامشروع (ازدواج سفید، دوستی با جنس مخالف و...) را برگزینند.
-کوچ کنند به روستاها یا شهری دیگر به دنبال شوهر (باور کنید برای اغلب آنها و خانواده آنها این کار مقدور نیست از سویی خود شهرها هم این مشکل را دارند!)
خب من و شما که در این شرایط نیستیم واقعاً میتوانیم به جای آنها تصمیم بگیریم؟ میتوانیم حکم خداوند برای این افراد را نادیده بگیریم و بگوییم خداوند برای اینها حکمی ندارد؟
اگر ما این ازدواج را نمیپسندیم، حرف دیگری است. اختیار خودتان را دارید ولی حق نداریم به جای دیگران تصمیم بگیریم و برایشان حکم صادر کنیم که چنین ازدواجی نکنند.
بله من هم مثل شما قبول دارم این حکم برای هر کسی نیست؛ مردانی که عادل نیستند نباید تحت فرمان شهوت و هوس، دو زندگی را خراب کنند.
منبع، محمدحسین قدیری، ماهنامه خانه خوبان، شماره 80، سال 1394