منبع: ازدواج، موانع و راه حلها » ، ابراهیم امینی، ص81-146
............................
سوم: بیکاری[1]
یکی از موانع بزرگ ازدواج، بیکاری است. جوان بیکار چگونه میتواند ازدواج کند، در حالی که از هر دختری خواستگاری کند اولین سؤال خانوادهاش این است که داماد چه شغلی دارد و درآمدش چقدر است. به علاوه، بعد از ازدواج هم ناچار است هزینه زندگی خود و همسرش را تأمین کند.
متأسفانه آمار دقیقی از تعداد بیکاران نداریم ولی به طور اجمال تعداد آنها بسیار زیاد و تأسفبار است. بیکاران را میتوان به چند دسته تقسیم کرد:
دسته اول: افرادی که تا دیپلم و پایینتر تحصیل کردهاند، ولی به هر دلیل نتوانستهاند وارد دانشگاه شوند. خدمت سربازی را هم انجام دادهاند و جویای کارند، هر چه این در و آن در میزنند، شغل مناسبی پیدا نمیکنند.
دسته دوم: جوانانیاند که تحصیلات دانشگاهی را به پایان رسانده و به خدمت سربازی هم رفتهاند، ولی کاری برایشان نیست. اگر هم باشد متناسب با تحصیلاتشان نمیباشد و حاضر به انجام دادن کارهای دیگری هم نیستند.
این جوانان بیکار که معمولًا در مدرسه و دانشگاه هم کاری نیاموختهاند، گناه بیکاری خود را به گردن دولت میاندازند، در صورتی که دولت برای ایجاد اشتغال، نهایت کوشش خود را به عمل میآورد، ولی ایجاد شغل، کار بسیار دشواری است و نیاز به تأمین هزینه و سرمایهگذاری فراوان دولت و بخش خصوصی دارد.
راههای مبارزه با بیکاری
بیکاری معضلی است که همه کشورها کم و بیش با آن، سر و کار دارند، اما برخی از آنها توانستهاند با درایت، بر آن فایق آیند و این غولِ ویرانگر را مهار سازند. ما نیز باید با توجه به امکانات اقلیمی و جغرافیایی فراوان و نیز انبوه جوانان مستعد، برنامههایی را متناسب با سرزمین و وضعیت خود، به اجرا درآوریم تا بیکاری را از بین ببریم. در اینجا به بعضی از راهحلها اشاره میکنم:
1. همّت جوانان
حل مشکل بیکاری در درجه اول به همت و اراده خود جوانان بستگی دارد. آنان باید موقعیت خود و کشورشان را درک کنند و انتظار نداشته باشند که چون دیپلمهاند، یک شغل اداری پیدا کنند یا در مؤسسه خصوصی استخدام شوند و پشت میز بنشینند. توصیه بنده به آنان این است که هر کاری پیدا کردید قبول کنید: کارهای دستی، کشاورزی، کارگری، خیاطی، قالیبافی و دهها شغل دیگر، همگی باعث افتخارند و آبروی شما و خانوادهتان را حفظ میکند.
بسیار مایه تأسف است که جوانان روستاها کشاورزی و آب و زمین را رها میکنند و برای کار به شهرها مهاجرت میکنند. امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود:
کسی که با وجود داشتن آب و خاک نیازمند باشد، خدا (از رحمت خود) دورش میگرداند.[2]
کارهای کشاورزی چه عیبی دارد که جوانان ما زیربار آن نمیروند. آنچه که برای جوان مسلمان باید اهمیت داشته باشد به دست آوردنِ روزی حلال است، زیرا همین روزی حلال است که در رشد و تربیت فرزندان و نیز برکتهای مادی و معنوی، تأثیر فراوان دارد و دنیا و آخرت ما را تضمین میکند. پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فرمود:
به دست آوردن روزی حلال، بر هر زن و مرد مسلمان واجب است.[3]
باز آن بزرگوار صلی الله علیه و آله فرمود:
عبادت ده جزء دارد که نُه جزء آن، طلب روزی حلال است.[4]
و نیز فرمود:
خداوند دوست دارد که بندهاش را در طلب روزی حلال ببیند.[5]
در حدیث دیگری آمده است:
ابوعمرو شیبانی میگوید: امام صادق علیه السلام را دیدم که بیلی در دست و پوششی غلیظ بر تن داشت و در باغچهای که متعلّق به خود او بود کار میکرد و عَرق از او فرو میریخت، عرض کردم: فدایت شوم، بیل را به من بده تا به جای تو کار کنم، فرمود: من چنان دوست دارم که شخصی، در گرمای آزاردهنده آفتاب برای به دست آوردن نیازهای زندگی کار کند و رنج ببیند.[6]
2. توسعه کشاورزی[7]
یکی از علل مهم بیکاری عدم وجود اقتصاد سالم و پویا و آزاد در ابعاد مختلف فعالیتهای اقتصادی و از جمله بخش کشاورزی است، و راهحل آن هم زمینهسازی دولت و دادن تسهیلات لازم برای فعالیت آزاد و پویای اقتصادی در بخشهای مختلف و از جمله توسعه کشاورزی است.
با این کار میتوان از مهاجرت روستاییان به شهرها جلوگیری کرد.
مهاجرت روستاییان به شهرها دو مشکل به همراه دارد: یکی اینکه فرصتهای شغلی را از شهرنشینان میگیرند و باعث بیکاری آنان میشوند. دوم اینکه روستاها از نیروهای جوان و کارآمد تخلیه و به تدریج کشاورزی تضعیف میشود.
بیجهت نیست که اسلام، به کشاورزی اهمیت فراوان داده و مردم را به آن تشویق کرده است، چرا که این شغل شریف، میتواند آبروی فرد و نیز مملکت را نجات دهد و از وابستگی برهاند. پیشوایان معصوم علیهم السلام ارزندهترین شغل را زراعت میدانستند و کشاورزان را گنجهای خدا در زمین معرفی کردهاند. یزید بن هارون میگوید از امام جعفر صادق علیه السلام درباره کشاورزان سؤال کردم، ایشان فرمودند:
زارعین، گنجهای خدا در زمین هستند و از میان کارها هیچ شغلی در نزد خداوند، دوستداشتنیتر از زراعت نیست.[8]
پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله هم فرمود:
مسلمان هنگامی که نهالی را غرس میکند تا زمانی که از آن انسان یا جنبنده یا پرندهای میخورد، خداوند تا روز قیامت برای او صدقه مینویسد.[9]
این تشویقها و تأکیدهای پیشوایان معصوم علیه السلام، همه رهبران صادق و دل سوزِ امروز جامعه اسلامی را هم بر آن میدارد که مردم مسلمان را به امر فلاحت و کشاورزی، ترغیب نمایند، از همینرو بود که امام خمینی رحمه الله- معمار بزرگ انقلاب اسلامی- از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی، همیشه از کشاورزان تجلیل میکرد و اهمیت این شغل را گوشزد میفرمود؛ یک نمونه از سخنان ایشان را نقل میکنیم:
کشاورزان و کارگران، اساس استقلال کشورند، اگر این قشر به طور دلخواه عمل کنند گرفتاریهای کشور انشاءاللَّه رفع میشود.[10]
سخنان امام خمینی رحمه الله در این باره فراوان است. با همین تأکید و سفارشهای امام، جهادسازندگی وارد عمل شد و به عمران و آبادانی روستاها پرداخت و بسیاری از قریهها دارای آب لولهکشی، برق، تلفن و راههای آسفالت شد.
امام خمینی رحمه الله در این حرکت ارزنده، پنج هدف داشت:
- تأمین عدالت اجتماعی؛
- جلوگیری از مهاجرت روستاییان به شهرها؛
- توسعه کشاورزی و تولید مواد مورد نیاز؛
- ایجاد اشتغال در روستاها؛
- توسعه صادرات غیر نفتی؛
این اهداف امام بود، اما به درستی محقق نشد و فقط امکانات رفاهی مثل آب، برق و تلفن به روستاها آمد و این امکانات نتوانست جلویِ مهاجرت روستاییان را بگیرد. به نظر من علت عمده این عدم موفقیت، سرمایهگذاری نکردنِ جدیتر در کشاورزی و عدم ایجاد بسترها و ابزار و وسایل اشتغال برای روستاییان بود.
جوانان روستایی، قبل از آب و برق و تلفن به شغل نیاز دارند، چون در روستا با کمبود شغل مواجه میشوند و برای یافتن کار به شهرها هجوم میآورند. بنابراین اگر دولت در توسعه کشاورزی و ایجاد کار بیشتر سرمایهگذاری کرده بود میتوانست از مهاجرت روستاییان جلوگیری کند.
من منکر تلاش دولت برای توسعه کشاورزی نیستم، در این باره به موفقیتهایی هم دست یافته، از جمله خودکفایی در تولید گندم، ولی باید در این امر مهم بیشتر سرمایهگذاری میشد.
کشاورزان در ابعاد مختلف به کمک نیاز دارند، اگر به قدر کافی سرمایهگذاری شده بود، قطعاً با مشکل بیکاری کمتر مواجه بودیم و مشکلات مهاجرت را نداشتیم. برخی کشورها از جمله «چین»، در جلوگیری از مهاجرت موفق بوده و میتوانیم از تجربه آنها استفاده کنیم.
چین در مدت بیست سال اخیر 204 میلیون شغل جدید به وجود آورد که حدود 135 میلیون شغل در روستاها به وجود آمد. 80% مردم چین در روستاها زندگی میکنند که 73% آنها در بخش کشاورزی اشتغال دارند.
چین برای نگهداشتن روستاییان در روستا دو کار مهم انجام داد: یکی توسعه کشاورزی و دیگری توسعه صنایع دستی.
در اینجا یادآور میشوم که تنها راه صحیح توسعه کشاورزی و کمک به کشاورزان زحمتکش و عزیز، زمینهسازی دولت و دادن تسهیلات لازم به بخش خصوصی جهت سرمایهگذاری در بخش کشاورزی و اجازه فعالیت آزاد به آنها میباشد. نه دادن وام به کشاورزان، یا خرید برخی محصولات و احیاناً کمکهای بلاعوض به آنان.
فواید توسعه کشاورزی[11]
بیتردید توسعه کشاورزی، فواید زیادی برای فرد و جامعه دارد؛ در اینجا سه فایده مهم آن را یادآور میشویم:
- جلوگیری از مهاجرت روستاییان؛
- خود کفایی در تأمین مواد غذایی؛
- افزایش صادرات غیرنفتی.
با توجه به این فواید واضح و آشکار و نیز تأکیداتی که امام خمینی رحمه الله در این مورد داشتند، اما متأسفانه بخش کشاورزی مورد بیمهری قرار گرفت و به مقدار کافی در آن سرمایهگذاری نشد. از همینرو، کشاورزان زحمتکش همواره با مشکلات فراوانی مواجه بودند و هستند.
مشکلات امروز کشاورزان
گفتیم که کشاورزان، امروزه با مشکلات چندی، دست و پنجه نرم میکنند، در این جا به دو مشکل آنها اشاره میکنم:
الف) پرداخت نکردن به موقع طلب کشاورزان از سوی دولت:
زارعین ناچارند برخی از محصولات خود مانند چغندر قند و گندم را به دولت نسیه بفروشند، اما متأسفانه دولت، طلبِ آنها را به موقع نمیپردازد. روزنامه جمهوری اسلامی در تاریخ 23/ 11/ 83 از قول معاون وزیر جهاد کشاورزی نوشت که: «دولت، بابت خرید چغندر قند و گندم، مبلغ دویست میلیارد تومان به کشاورزان بدهکار است».
دولت، محصولات کشاورزان را حدود هشت ماه قبل خریده، ولی هنوز پولش را نداده است. کشاورز که از خودش سرمایه ندارد، لذا مجبور بوده برای تأمین هزینه کشت، از بانکها وام بگیرد، بانکها نیز اقساط خود را مطالبه میکنند و برای دیر کرد، جریمه میکنند. به علاوه، کشاورز، برای کشت بهاره خود، نیاز به پول دارد ولی فریادش به جایی نمیرسد، نتیجهاش این میشود که از کشت چغندر، منصرف شود و آمار بیکاران بالا رود.
ب) پشتیبانی نکردن از صادرات محصولات و عدم ارزیابی از مقدار مورد نیاز کاشت: مشکل دیگر آن است که دولت، به درستی از صادرات، حمایت نمیکند؛ به طوری که مثلًا کسانی که سیبزمینی و پیاز میکارند با مشکلات بزرگی مواجهاند و هزاران تن از این محصول، روی دستشان مانده است؛ نه خریدار داخلی دارد و نه دولت، وسیله صادرات آن را فراهم میسازد. با این که کشورهای همسایه نیاز به این محصول دارند، ولی باز در صادرات، مشکل داریم.
غیر از مسئله صادرات، چرا ارزیابیِ درستی از مقدار موردنیاز انواع محصولات، صورت نمیگیرد و زمینها متناسب با نیازها، کشت نمیشوند تا حاصل زحمات زارعین، روی دست آنها نماند و باعث بدهکاری و ورشکستگی آنان نشود.[12]
3. توسعه صنایع کوچک[13]
یکی دیگر از راههای مبارزه با بیکاری و ایجاد اشتغال، توسعه صنایع کوچک است. شاهدیم که دولت به این امر اهتمام دارد، ولی باید بیشتر و بهتر صورت گیرد.
اساساً سرمایهگذاری در بخش صنعت به دو صورت میتواند انجام بگیرد: یکی این که هدف، تولید فراوان و سود بیشتر باشد؛ گرچه اشتغالاتِ کمتری ایجاد کند. در این صورت، تسهیلات و تشویقهای دولت و بانکها به صنایع و کارخانههای بزرگ و پیشرفته اختصاص مییابد که به کارگران کمتری نیاز دارند. این گونه برنامهریزی برای کشورهایی خوب است که با کمبود کارگر مواجهاند نه برای کشوری مانند ایران که نیروی کار فراوانی در اختیار دارد و با مشکل بیکاری مواجه است.
صورت دوم این که در سرمایهگذاری در بخش صنعت، هدف فقط تولید و سود بیشتر نباشد، بلکه علاوه بر سود، ایجاد اشتغال بیشتر نیز منظور باشد، در این صورت، اولویت تسهیلات دولت و بانکها به صنایعی تعلق میگیرد که اشتغال بیشتری به وجود میآورد.
کشورهایی مثل چین و ژاپن که با نیروی کار فراوانی مواجهاند، از این سیاست پیروی میکنند، این کشورها از ایجاد صنایع و کارگاههای کوچک و قطعهسازی حمایت میکنند. به طور مثال در ژاپن حدود صد هزار واحد پیمانکار با شرکت بزرگ «تویوتا» در زمینه قطعهسازی همکاری دارند. این کمپانی بزرگ با استفاده از حاصل کار این کارگاههای کوچک در بازارهای جهانی شرکت فعال دارند. چین و بسیاری از کشورهای اروپایی از همین روش استفاده میکنند برای کشور ما هم که با مشکل اشتغال مواجه است این روش میتواند یکی از بهترین راهحلها باشد.
به هر جهت، بنگاههای کوچک صنعتی، مزایایی دارد که به اجمال به آنها اشاره میکنیم:
- ایجاد اشتغال بیشتر؛
- عدم نیاز به سرمایههای کلان؛
- مدیریت ساده؛
- بازده بیشتر و تولید ارزانتر؛
- رقابت بهتر در بازارهای جهانی؛
- جذب سرمایههای پراکنده؛
- امکان احداث آنها در روستاها و جلوگیری از مهاجرت روستاییان به شهرها.
4. کارآفرینی خود جوش[14]
چهارمین راهحل برای مبارزه با بیکاری، کارآفرینی افراد به صورت خودجوش و بدون اتکا به دولت است. این درست نیست که دائماً منتظر دولت بود تا مشکل بیکاری را به تنهایی حل کند. مسئولان در این مورد، تلاش میکنند ولی باتوجه به ازدیاد روزافزونِ نیروی کار، دولت به تنهایی، قدرت پاسخگویی به سیل عظیم بیکاران را ندارد. جویندگان کار هم باید در این خصوص همکاری کنند و به جای انتظار از دولت، خودشان کارآفرینی نمایند.
کارجویان میتوانند با ایجاد صنایع دستی کوچک، مانند قالیبافی، گلیمبافی، جاجیمبافی، گلدوزی، خیاطی، گلسازی، قلمزنی، تابلوسازی، کاشیسازی، ساخت انواع کیفهای چرمی، قلابدوزی و دهها شغل ظریف و هنری دیگر، هم درآمدی پیدا کنند و هم از رنج بیکاری و تبعات آن، خلاصی یابند.
کشور چین از همین راه یعنی توسعه صنایع دستی توانسته مشکل بیکاری را حل کند و اکنون بازارهای جهان پر از صنایع دستی چین است.
علاوه بر این، صنایع غذایی ما قابل توسعه است، مانند سوهان قم، گز و پولکی اصفهان، باقلوای یزد، نان برنجی کرمانشاه و کلوچه لاهیجان قابل توسعه به شهرهای دیگر هم هست.
مزایای این صنایع کوچک را قبلًا یادآور شدیم. اما این صنایع، چه نیازهایی دارند و دولت چگونه میتواند از آنها حمایت کند؛ در اینجا به مهمترین آنها اشاره میکنیم:
1. تسهیلات دولت و بانکها به صورت وامهای دراز مدت و کمبهره.
البته وامهای خوداشتغالیِ دولت میتواند در همین مسیر قرار بگیرد؛ در صورتی که در پرداخت، تسهیلات بیشتری انجام بگیرد.
2. همکاری شهرداریها، سازمان زمین شهری، آب و برق و نهادهای دیگر برای احداث تأسیسات.
3. کمک دولت در تهیه مواد اولیه مورد نیاز و زمینهسازی برای صادرات صنایع به خارج.
4. ترویج فرهنگ کار و معرفی صنایع دستی به وسیله صدا و سیما و روزنامهها.
5. آموزشهای فنی و حرفهای که خوشبختانه در کشور انجام میگیرد ولی به قدر کافی نیست و نیاز به توسعه دارد، اوقات فراغتِ تابستانی، بهترین زمان این کار است. دانشگاهها نیز باید در این باره عنایت بیشتری داشته باشند.
5. توزیع عادلانه مشاغل[15]
راهحل پنجم برای از میان بردن بیکاری، توزیع عادلانه مشاغل است.
یعنی برای مبارزه با بیکاری فقط ایجاد شغلهای جدید کافی نیست بلکه باید شغلهای جدید عادلانه و بر طبق استعداد و لیاقت میان افراد تقسیم شود. باید گفت که در اثر تلاش دولت و مسئولان، شغلهای جدید به وجود میآید، ولی با تأسف همه آنها نصیب بیکاران نمیشود، بلکه بسیاری از این فرصتها را بازنشستهها و بازخرید شدهها با توصیه و پارتیبازی، اشغال میکنند. کارفرمایان هم غالباً استفاده از اینها را بر نیروهای جدیدِ بیکار، ترجیح میدهند، چون علاوه بر مهارت و کاردانی، از نظر بیمه و مسائل دیگری از این قبیل، برایشان هزینه ندارند. به همین جهت، دوشغله و چند شغله، زیاد داریم. برای اینکه گوشهای از معضل بیکاری حل شود باید دو یا چند شغله بودن از بین برود.
6. مردان در اولویت استخدام
در مبارزه با بیکاری، راهحل دیگر آن است که در استخدامها به مردان اولویت بدهیم. هر ساله صدها هزار فارغالتحصیل دانشگاهی داریم که 65% آنها خانمها هستند و آماده استخدام و اشتغال به کارند. مسئولان هم به بهانه تساوی حقوق زن و مرد، یا این که خانمها به حقوق کمتری قانع هستند و در برابر کارفرمایان مطیعترند، استخدام آنها را بر مردان ترجیح میدهند، در نتیجه، بر تعداد پسران و مردان بیکار افزوده میشود.
از سوی دیگر، خانمهای شاغل حاضر نیستند با جوانان بیکار ازدواج کنند و همین باعث میشود دختران، کمتر خواستگار پیدا کنند. این عوامل دست به دست هم میدهد و سبب میشود که روز به روز بر تعداد دختران و پسرانی که قدرت ازدواج ندارند و ناچارند تا آخر عمر مجرد زندگی کنند اضافه شود.
آیا چنین وضعی به نفع خانمهاست؟ آیا ادامه چنین روندی به بنیاد خانواده لطمه وارد نمیسازد؟ آیا عادلانه است که خانمها فرصتهای شغلی را از مردان بگیرند و باز هم توقع داشته باشند که مردان، نفقه خانواده و مسکن و مهریه را بپردازند؟
مسئولان امر باید برای حل این مشکل، چارهای بیندیشند وگرنه مشکل بیکاری حل نخواهد شد.
7. پرهیز از ازدیاد بیرویه دانشجو و رشتههای دانشگاهی[16]
شک نیست که فراگیری علوم، فنون و دانشهای مفید، یک ارزش است و اسلام و خرد انسانی، همه انسانها را به آموختن دانش، ترغیب میکند و جامعهای که مردم آن تحصیلات عالی نداشته باشند و از نیروهای ماهر و کارآمد و متخصص، تهی باشد دچار عقبماندگی و فقر خواهد شد. یکی از شاخصهای توسعه و پیشرفت جامعه، میزان باسوادان و تحصیلکردگان آن است. اما این را هم باید بدانیم جوانانی که با سختی و مشقّتِ فراوان و هزینه کردن، وارد دانشگاه میشوند بیتردید توقع شغل دارند.
امروزه در اثر توسعه دانشگاههای دولتی و آزاد و کثرت جوانان هر ساله تعداد زیادی فارغالتحصیل دانشگاهیِ دختر و پسر داریم و هر ساله به تعداد آنها افزوده میشود و همه آنها طالب اشتغال هستند (بر طبق بعضی آمارها هر ساله بیش از 350 هزار نفر)، ولی متأسفانه فرصت اشتغال مناسب برای این گونه بیکاران به مقدار کافی وجود ندارد و هر ساله بر
تعداد آنها اضافه میشود. بر طبق بعضی آمار در سال 81 تعداد آنها 150509 نفر بودهاند؛ یعنی 12/ 11 درصد مجموع بیکاران. در صورتی که همین رقم در سال 82 به 162301 نفر افزایش یافته است؛ یعنی 46/ 15 درصد مجموع بیکاران.[17]
بیکارانِ دارای تحصیلات دانشگاهی با سایر بیکاران از چند جهت تفاوت دارند: تحصیلکردگان، چندین سال از دوران جوانی خود را صرف درس خواندن کردهاند و با آرزوهای زیاد در آغاز زندگی، در انتظار شغل آبرومند و مناسب هستند، پدران و مادرانشان نیز همین انتظار را دارند.
تفاوت دوم این است که: دولت برای فراهم کردن تحصیلات عالی، مبالغ زیادی را هزینه کرده، لذا باید برای اداره جامعه از آنها سود ببرد.
تفاوت سوم، بالا رفتنِ سطح توقع تحصیلکردگان در قبول مشاغل است که انجام دادن کارهای عادی را دونِ شأن خود میدانند.
به نظرم ریشه اصلی مشکل بیکاریِ تحصیلکردگان آن است که در توسعه دانشگاههای دولتی و آزاد و تأسیس رشتهها و تشویق جوانان به تحصیلات عالی، تعداد افراد مورد نیاز، منظور نشده است. اکنون مدرکگراییِ بیرویه، یک مشکل اساسی است که مسئولان باید در حل آن چارهاندیشی کنند. لازم است که اولیای امر، در تأسیس رشتههای دانشگاهی و آموزش مهارتهای لازم و تعداد قبولی دانشجویان دختر و پسر، تجدید نظر کنند وگرنه مشکل بیکاری تحصیلکردگان، همچنان باقی خواهد ماند.
* امینى، ابراهیم، ازدواج، موانع و راه حلها، 1جلد، بوستان کتاب (انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم) - قم، چاپ: دوم، 1390
[1] تاریخ ایراد خطبه: 12/ 4/ 77
[2]. وسائل الشیعه، ج 17، ص 41:« مَن وَجَد ماءً و تراباً ثُمَّ افتَقَرَ فَأبعدَهُ اللَّه»
[3]. بحارالانوار، ج 100، ص 9:« طَلَبُ الحلالِ فریضةٌ على کلِّ مسلمٍ و مُسْلمةٍ»
[4]. همان، ص 18:« العبادةُ عشرةُ أجزاءٍ تِسعَةُ اجزاءٍ فى طلبِ الحلالِ»
[5]. همان:« إنّ اللَّه یُحبُّ أن یَرى عَبْدَه فى طلبِ الحلالِ»
[6]. وسائل الشیعه، ج 17، ص 39:« شیبانى قال رأیتُ اباعبداللَّه وَ بیدِهِ مِسْحَاةٌ و علیه إزارٌ غلیظٌ یَعمَلُ فى حائطٍ لَه و الْعَرَقُ یَتَصَابُّ عن ظهرِهِ فقلتُ: جُعِلْتُ فداکَ أعطنى أکفِکَ فقال: لى إنّى أُحِبُّ أنْ یَتَأذّى الرَّجُلُ بِحَرِّ الشمسِ فى طَلَبِ المعیشَةِ»
[7] تاریخ ایراد خطبه: 20/ 9/ 83
[8]. وسائل الشیعه، ج 17، ص 41:« الزارعونَ کنوزُ اللَّهِ فى ارضهِ وَ ما فى الاعمالِ شیءٌ أحَبُّ إلى اللَّهِ مِن الزارعةِ»
[9]. مستدرک الوسائل، ج 13، ص 26:« ما مِن مسلمٍ یَغرِسُ غرساً یَأکلُ منه انسانٌ أو دابّةٌ أوْ طیرٌ إلّاأنْ یُکْتَب له صدقةٌ الى یوم القیامةِ»
[10]. صحیفه امام، ج 1، ص 328
[11] تاریخ ایراد خطبه: 21/ 12/ 83
[12]. مطالب و آمار مذکور مربوط به زمان ایراد خطبههاست، و بعد از آن تغییراتى به وجود آمده ولى به هر حال وضع کشاورزى با همه اهمیتى که دارد وضع مطلوبى نیست. از مسئولان محترم انتظار مىرود در این امر مهم عنایت بیشترى مبذول دارند
[13] تاریخ ایراد خطبه: 12/ 1/ 84
[14] تاریخ ایراد خطبه: 2/ 2/ 84
[15] تاریخ ایراد خطبه: 23/ 2/ 84
[16] تاریخ ایراد خطبه: 10/ 4/ 84
[17]. کتاب آمار و اطلاعات مراکز کاریابى در سال 1382، ص 16
محمدعلی قدیری هنگامی که رسول خدا، از جنگ تبوک بازگشت. سعد انصاری به استقبال ایشان شتافت. پیامبر(ص) با او احولپرسی کرد و دست داد. سپس به او فرمود: چرا دستانت خشن و زبر است؟ سعد گفت: ای رسول خد! با بیل طناب کار میکنم طناب میکشم و بیل میزنم تا خرجی خانوادهام را تأمین کنم. پیامبر دست او را «بوسید» و فرمود: این «دستی» است که آتش دوزخ به آن نخواهد رسید. ............... پل ارتباطی: m.h.ghadiri110@gmail.com |