حکمت خلقت شیطان
چرا خدا شیطان را آفرید و چرا این طوری شد؟
این چراها در سطح ساده ای برای افرادی که با تدبیر الهی و با فلسفه آفرینش آشنا نیستند زیاد مطرح می شود.
خدا این عالم را طوری آفریده که کارها با اسباب انجام بگیرد. این هم حکمتها دارد، نه اینکه خدا نمی توانست کارها بدون اسباب انجام شود. اصلاً وجود این اسباب، فلسفه وجود این عالم است. اگر این اسباب نباشد، این عالم جا ندارد. برای مثال، همه ما احتیاج به غذا داریم، قرآن هم تصریح می کند به اینکه روزی شما و فرزندانتان همه با خداست.
سؤال می شود که خوب بود ظهر که می شد خدا روزیِ ما را می گذاشت سر جانمازمان، چرا آدم باید این قدر زحمت بکشد و کار کند؟! این اسباب برای چیست؟
راحت، خدا یک نان درست می کرد، می گفت: نان! موجود شو؛ «کُنْ فَیَکُونَ» برای خدا که هیچ زحمتی ندارد!
اما این حکمت دارد.
از اوّلی که دنبال غذا می روید تا آخر، چقدر برای شما زمینه آزمایش فراهم می شود.
چقدر تکلیف برای شما و دیگران پیش می آید که در هر قدمی یا بهشت است یا جهنّم، یا ثواب است یا عقاب.
آیا کشاورز در زمین خودش کشت می کند یا در زمین غصبی؟
آیا زکاتش را می دهد یا نمی دهد؟
آیا مزد کارگر را درست می دهد یا نه؟ نانوا نان را درست می پزد یا نه؟
معامله ها درست است یا نه؟ ربا و کم فروشی هست یا نیست؟
سر یک شکم سیر شدن، باید هزارها زمینه برای تکلیف پیش بیاید. زمینه ای که انسان رشد کند. رشد ما در اطاعت امر خداست، امری باید باشد تا اطاعت کنیم.
امر به چه؟
هرچه بیش تر زمینه امر و نهی فراهم شود، زمینه تکامل انسان هم بیش تر فراهم می شود و این عالم آفریده شده تا ما تکامل پیدا کنیم. درست است که هواهای نفسانی خودش عاملی برای امتحان است، که آیا ما به تمایلات خودمان عمل می کنیم یا زمینه را برای شکوفاییِ استعدادها و درخواستهای معنوی و ملکوتی فراهم می کنیم؟ امّا در خیلی از این موارد، هر دو طرف، عاملی ضعیف است. احتیاج به یک تحریک داریم، یعنی زمینه امتحان بیش تر، عمیق تر، لطیف تر و قوی تر باید فراهم شود. در این میان نقش شیطان تقویت هواهای نفسانی است.
وسوسه؛ همان آش و همان کاسه
نکته دیگر اینکه چرا تصور می کنیم غذای حرام لذّتش بیش تر است؟
چرا تصور می کنیم غذای دزدی مزه اش بیش تر است؟
چرا فکر می کنیم نظر به نامحرم لذتش بیش تر است؟
بعد هم می بینیم، نه، خیلی زشت تر هم بود و هیچ لذت فوق العاده ای هم نداشت،
اما باز فردایش همان آش است و همان کاسه! باز خیال می کند نه خیر، این چیز دیگری است!
انسان در کار خودش تعجب می کند که چطور می شود هر روز فریب می خورم؟
این کار شیطان است. موجودی است که به شما القاء می کند این لذتش بیش تر است، «یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ»؛ «در قلبهای مردم وسوسه می کند.» «لاَُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الاَْرْضِ»؛ «در روی زمین برای مردم تزیین می کنم.»
خودش گفته من چیزهایی را که ضرر دارد، گناه است و موجب عذاب می شود، در نظر مردم زینت می دهم. کاری می کنم خیال کنند این چیز دیگری است!
محمدعلی قدیری، پرسش و پاسخ های کار و کارمندی ( بوسه بر دست) به نقل از مبلغان-خرداد و تیر 1387، شماره 104، شیطان شناسی/ سخنرانی آیة اللّه مصباح یزدی، صفحه 95
محمدعلی قدیری هنگامی که رسول خدا، از جنگ تبوک بازگشت. سعد انصاری به استقبال ایشان شتافت. پیامبر(ص) با او احولپرسی کرد و دست داد. سپس به او فرمود: چرا دستانت خشن و زبر است؟ سعد گفت: ای رسول خد! با بیل طناب کار میکنم طناب میکشم و بیل میزنم تا خرجی خانوادهام را تأمین کنم. پیامبر دست او را «بوسید» و فرمود: این «دستی» است که آتش دوزخ به آن نخواهد رسید. ............... پل ارتباطی: m.h.ghadiri110@gmail.com |